از سوی دیگر همواره از برخی اقدامات به ویژه در سطح منطقه احساس میشود که مذاکرهکنندگان دولتی که یکبار در برجام براساس فرمایش مقام معظم رهبری عمل نکردند، اقداماتی را خلاف منش انقلاب رقم میزنند.
پیامهایی که مانند دوره برجام از سوی غرب و مخالفان نظام به دنیا مخابره میشود، بیانگر تلاش این گروه برای تغییر وضعیت، از گفتمان مقاومت به گفتمان مذاکره است.
پیام قاطع سردار قاسم سلیمانی درخصوص بحرین و بلافاصله سخنان نزدیکان رئیس جمهور که اعتراضاتی به این پیام بود را همگان خنثیسازی طرح دولتیها برای این تغییر دانستند، تایید مقام معظم رهبری بر کلام سردار سلیمانی موجب شد تا دهن حراف برخی بسته شود، اما حملات از سردار سلیمانی به سمت سخنان سیدحسن نصرالله و سردار سلامی در پیش از خطبههای نماز جمعه تهران مبنی بر تجهیز حزب الله لبنان تغییر کرده و سخنرانان اصلاحطلب که خود را حامیان دولت تدبیر و امید میدانند، مکرر از برهم خوردن آرامش مردم و ... به وسیله صحبت سید حسن نصرالله و سردار سلامی سخن بر زبان میآورند.
آنچه در کنار همه این سخنان و شایعات (که نشانههای حقیقت آن بسیار است) مشاهده میشود، پیشنهاد رئیس جمهوری برای کاهش بودجه دفاعی کشور است.
این سخن جدای از اینکه با فرمایشات ابتدای سال مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم رشد وضعیت دفاعی کشوردر تضاد است، به نظر میرسد ادامه روند دولت برای کاهش قدرت دفاعی کشور در جریان بودجه است، در اصل بودجه دولت یکبار بودجه سپاه پاسداران را کاهش جدی داد و اینبار نیز کاهش مجدد بودجه دفاعی!
این در حالی است که کاهش بودجه نظامی در آمریکایی که از حیث بودجه در این عرصه قابل قیاس با ایران نیست، موجب برخورد جدی کنگره شده است.
رفتار دولت این نکته را به ذهن متبادر میکند که بعید نیست تیم مذاکرهکننده قولهایی را در خصوص کاهش حمایت ایران از گروههای مقاومت داده و برای عملی کردن قول خود و اعلام اقدامات، همانگونه که قلب راکتور اراک بتونریزی شد، از کاهش بودجه دفاعی که نتیجهاش کاهش فعالیت است، استفاده میکند.
اکنون مجلس جدید با امتحانی مهم در عرصه انقلابی بودن یا نبودن مواجهه بوده وحزبالله نیز منتظر اقدام مجلس برای تصمیمگیری در ارتباط با دولت است.