بیشترین دغدغه یک جامعه سیاست زده وجود رسانههای وابسته به طیفهای قدرت و سیاست است و در این مسیر خطرناکترین آن رسانه های در بند و گرفتار در حوزه مالی است که بنا به شرایط موجود خود رسالت خبری را از دست می دهند و می شوند تریبون صاحبان زر و زور که البته در این حرکت اگر به مزدوری قلم نرسند اشکالی نیست، اما این فضا باعث ایجاد خبرنگارهایی خواهد شد که بنا به شرایط موجود ویژگی و صداقت خبری را تحت الشعاع خواست های نفسانی قرار می دهند و پدیده ای را به وجود می آورند تحت عنوان قلم فروشان رسانه ای که به یقین بدترین نوع آسیب در عرصه رسانه است.
در این مسیر چه ساده آبروی مؤمنان چه مسئول و چه غیر مسئول تحت الشعاع خط دهیهای صاحبان زر قرار میگیرد و به سادگی در نشریهای، ژورنالیستهای آن بنا به همان شرایطی که در بالا ذکر شد دروغ پردازی میکنند و هزاران کار نکرده را به دیگران منسوب می کنند.
این اتفاق زمانی پررنگ تر می شود که در کشور انتخاباتی در میان باشد و با زدن تیترهای جنجالی مختلف، ایجاد تشابه های اسمی، منتسب کردن خبرهای دروغ و بدترین آن زدن تهمت های مختلف به کاندیدای رقیب، آن را از صحنه رقابت خارج کنند و میزان آراء او را کم کنند تا کاندیدای مورد حمایت خود از آرای بیشتری برخوردار باشد.
حال سؤال آن است که چنین کاندیدایی که موفق به پیروزی می شود در ذات خود از این پیروزی خوشحال است؟ آیا چنین فردی که از این طریق به رقابت پرداخته نماینده اصلح مردم است؟ آیا این فرد منتخب پایبند اصول های نظام اسلامی است؟ یک گذری به سیره اولیای خدا بیندازید. در کدامیک از شیوه عملکردی انبیا (علیهم السلام) این نگاه وجود داشته است؟
مگر دین اسلام همان دینی نیست که می گوید آبروی یک مؤمن واجب تر از هر چیز دیگر است؟ بر اينگونه خبرنگاران قلم فروش چه می شود که برای حب دنیا و نه به حق بلکه به ناحق آبروی یک مؤمن را می برند؟
البته قصد از این مقاله پرداخت به حوزه دین نیست که این حوزه خود صاحبان خردی دارد که باید هر لحظه و هر آن مسئولیت های انسانی را گوشزد کنند؛ اما قصد و غرض از بیان به کسانی است که شرف خبرنگاری خود را با مشتی سکه عوض می کنند و رسانه خود و بدتر از آن قلمشان را به قیمتی ناچیز به باطل میفروشند.
منظور نگارنده وارد نشدن نشریات و خبرنگاران به حوزه سیاست نیست که این رسالتی بر عهده نشریات و خبرنگاران است و حتی اشکالی وارد نمی شود اگر نشریه ای از یک کاندیدای خاص يا هركس كه جايگاهي مديريتي و سياسي و اداري دارد، حمایت کند بلکه غرض شیوه حمایتی است.
یک نشریه یا یک ژورنالیست می تواند با طرح موضوع به توانایی، اهداف، شخصیت و ... مديري كه جيره و مواجبش را از او ميگيرد، بپردازد نه آنکه به جای پرداختن به این حوزه تمام توان خود را جهت تخریب رقیب به کار ببرد و در این میان صد ها قلم را به گناه آلوده کند و پاکی صداقت خبری را به ناپاکی بکشد که در این مسیر باور دارم مردم مسلمان ما هوشیارتر و آگاه تر از آنند که فقط با پیامی این گونه گمراه گردند و برای این حقیر یقین است که نه تنها موفقیتی نصیب اربابان مورد نظر نمی شود بلکه شرف و شأن خبرنگاری و نشریه ای آلوده به این فضا از بین رفته و مخاطب به یقین از این بی عدالتی رنجیده میشود.
امید است شاهد این بی اخلاقیها در رسانه های استانی نباشیم که به حق بهترین قاضی مردم شریف هستند.
یادداشت از : عبدالله مسیبزاده – فعال سیاسی و اجتماعی و مدرس دانشکده حقوق