کد خبر: ۴۹۷۲۲۰
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۱:۲۳ 21 September 2017
سرمربی استقلال بعد از سه بار غیبت در کنفرانس خبری در پایان بازی با ذوب آهن به نشست خبرنگاران آمد و صحبت‌های نهایی خود به عنوان سرمربی استقلال را مطرح کرد که در ادامه می‌خوانید:

مرسی که برای من تشکر کردید. داخل رختکن بودم و با بازیکنان صحبت می کردم. پیش از اینکه در مورد بازی و ورزشگاه صحبت کنم، از همه مردم و فوتبال ایران بابت اتفاقات برنامه 90 عذر خواهی می کنم. برنامه را صبح سه شنبه مجدد دیدم و از همه مردم، خبرنگاران، پیشکسوتان از جمله آقای پروین و جباری معذرت خواهی می کنم. از ورزش باید بابت این اتفاقات عذرخواهی کرد زیرا اتفاقات بدی بود و یک نکته تاریک رقم خورد. این اتفاق چند نکته بد داشت زیرا به قداست مربی گری توهین شد. من از عادل خرده ای نمی گیرم زیرا مسیر برنامه او، مسیر خوبی بود. خود او نیز گفت که اسرار خانواده نباید فاش شود. یک درس بزرگ من گرفتم و آن این بود که نباید حرف حق را فراموش کرد. بقیه دوستان می خواهند بگویند حرفه ای بودیم که مسائل خود آنها است. سال گذشته همچین روزی در آکادمی فوتبال با یک کنفرانس خبری، آمدنم را سر حال و با ذوق اعلام کردم و کارم را شروع کردم. هواداران صبر من را کردند، شرایط سخت جلو رفت و ما کم کم با حواشی رو به رو شدیم. به هوادارانم در ورودم قول هایی دادم و گفتم دربی را می بریم. بعد فکر کردم ما 5 سال است نبردیم و عجب قولی دادیم. گفتم تیم را اول و دوم می کنیم. خدا را شکر می کنم که به جوانی من رحم کرد که هر دو قول من انجام شد. همه شما من را می شناسید. با نفت روزهای بسیار خوبی را در فوتبال ایران داشتم. شرایطم به صورت پله کانی رشد کرد. توانستم به نقطه ایده آلی برسم و 2 سال قبل می توانستم به استقلال بیایم اما عقب نشینی کردم و نیامدم. سال خوبی را شروع کردم و وقتی در کمپ بودیم با 5 هزار هوادار لذت می بردیم. 3-4 هزار نفر آمدند که به من پیام بدهند برای حمایت آمدند. از هواداری که گفت حیا کن رها کن، ناراحت نیستم زیرا نسل آنها تغییر کرده است. من با نسل قبلی در فوتبال آمدم و سکوها را می شناسم. افتخار می کنم شاگرد مکتب استقلال هستم. هواداری روی سکو بودم و با گل مظلومی حضور در استادیوم را جشن گرفتم. 6-7 ساله بودم که استقلالی شدم و یک سری رویاها داشتم. در رختکن با آقای فریبا و عبداللهی صحبت کردم و دیدم فضا فعلا حیا کن و رها کن است و باید به این فضا احترام بگذارم. هوادارانی که این بالا بودند، روزهای خوبی با من داشتند. بازی با پدیده برای اولین بار بود که حیا کن رها کن شنیدم. همیشه در استقلال آقای خودم بودم و تجربه شعار خوردن نشنیدم. نتوانستم به تیم حجازی در آخرین سال به دلیل مصدومیت کمک کنم و ناراحتم. استقلال را کاملا دوست داشتم و هواداران را واقعا دوست دارم. باید مواظب باشم این حیا کن رها کن تبدیل به جملات خطرناک تری نشود. اصلا امروز ناراحت نیستم. با بچه ها جلسه گذاشتم و چند وصیت به آنها کردم. اول به آنها گفتم قداست هم را به خاطر پول و مسائل اجتماعی نشکنید. دوم به آنها گفتم به بزرگترها احترام بگذارید. می توانستم بعد از پدیده از استقلال بروم. امروز در فضای ناراحتی نیستم که بخواهم اتفاقات برنامه 90 را مرور کنم. من برای اینکه ثابت کنم دروغ نگفتم، خودم را کنترل کردم. صحبت های پیشکسوتان را خواندم. اما فارغ از اینکه از پشت خالی کردن گلایه کنم، من را به آخر خط رساندند. یک موقعی هست شما به آخر خط میرسی اما در فوتبال ایران شما را به آخر خط رساندند. در فوتبال ایران برادر کشی داریم. هواداران دیگر برای ما صبر نمی کنند. فصل گذشته هفته پنجم برابر ماشین سازی بودیم اما حیا کن رها کن نشنیدیم. امروز می خواستم از تونل رد بشوم اما بهتاش اشک داشت و اجازه نداد. من چیزی ندارم برابر هواداران که از دست بدهم. هواداران من را سرمربی و بازیکن کردنند اما صبر آنها برای تولیدات داخلی کم است. همیشه به گروهم می گفتم باید مسیر رو به جلو برویم. من فکر می کنم به آخر خط من را رساندند. از هفته دیدار با پدیده تا به امروز، 2 هفته گذشته است و من تنها ترین آدم تاریخ استقلالم. شرایط من بسیار سخت است و خانواده من اذیت می شوند. بازیکنانم شرایط سختی را طی می کنند. من می توانستم بازی با پدیده بروم و در وسط زمین نیز خدا را شکر کردم. مربیان به من گفتند بمان و بجنگ.

امروز متوجه شدم یک آفساید می تواند سرنوشت مربی را تغییر دهد. چند وقت پیش ساکت به فرییا گفت فوتبال ادامه دارد و فوتبال ادامه داشت. تورک به من گفت حکم علیه من، خلاف قوانین است. می گویند آدمهایی که سر خود را می تراشند خوش شانس هستند اما من نبودم. بازیکنان من مصدوم شدند و من حسرت یک زمین خوب را داشتم. در نفت تهران شرایط زمین راحت بود اما اینجا نه. روی صحبت با آقای تاج و ساکت است. فوتبال ادامه دارد اما فوتبالی ها باید در مسند فوتبال بماند. من نمی دانستم که ساکت این را به فریبا گفته است و الان به من گفتند. هواداران صبر من را نکردند و علی قربانی توپ را ندید. امروز آخر خط است و به احترام خانواده می روم.

اگر هفته ششم سال گذشته برای من صبر نمی کردید، تیم درست نمی شد. هواداران اکنون قبول نمی کنند من بمانم و تیم را فردی از خودشان درست کند. می توانستیم نیمه اول را با دو گل تمام کنیم. بازیکنانم برای من زحمت کشیدند و در چهره آنها دیدم که می خواهند برای من جان بدهد. یک جا را ابراهیمی جمع می کرد و یک جا را حیدری. بازیکنان کوچک هم تلاش می کردند تا یک جا را جمع کنند.

برای استقلال مربی گری را آغاز کردم و اگر استقلال نمی آمدم، حیا کن رها کن نمی شنیدم. وقتی به استقلال آمدم، می دانستم نباید ناراحت بشوم. خوشحالم که اجازه ندادم علیه پیشکسوتان بیانیه داده شود. به بازیکنانم گفتم امروز روز آخر من است و نمی خواهم خانواده ام را اذیت کنم. ما برای خانواده ها زندگی می کنیم. شخصیت واقعی ما زمانی است که به خانه می رویم. باید به خانه احترام می گذاشتم. از سرمربیان سابقم که کنارم بودند، معذرت خواهی می کنم. عاشق این بودم که یک روز افرادی که برای لبخند آنها در سال 73 تلاش می کردم، اکنون کنارم بودند.

نمی خواهم هواداران اذیت شوند. نمی خواهم بگویم بازی رشت بازی را بر می گردانم. هوادار صبر ما را نمی کند. امروز، روز اخرم در استقلال بود. از کادر و بازیکنان و هواداران تشکر می کنم. اگر در فضای مربی گری باشم، از خدا می خواهم برابر استقلال قرار نگیرم. در نفت خیلی فشار روی من بود زمانیکه برابر استقلال می گرفتم. نمی دانستم بعد از برد استقلال، خوشحال باشم یا ناراحت. اگر در فضای مربی گری بمانم، در استادیوم آزادی برابر استقلال قرار نمی گیرم. چند بازی که در نفت انجام دادیم، خیلی سخت بود.

از فدراسیون فوتبال و آقای ساکت هیچ وقت نمی گذرم زیرا الان متوجه این موضوع شدم که چه اتفاقاتی افتاده است. یک آفساید می تواند زندگی را عوض کند.

اگر می خواهید بگویید که من قول دادم نام اذیت کنندگان را بگویم، نه! نمی گویم. باید مانند حضرت علی سکوت کرد. اگر اسم ساکت را آوردم، زیرا به چشم دیدم. از 90 درس گرفتم و نمی خواهم بگویم. گل آفساید خوردیم و سه امتیاز از ما گرفته شد. من اگر بخواهم اسم افراد ضربه زننده به استقلال را بیاورم، لیست 10-15 نفره است. روش برنامه 90 چالشی است و خود عادل نیز می گفت که نباید اسرار را گفت. من به هواداران قول دادم اسم افراد لطمه زننده را اعلام کنم اما نمی گویم زیرا هر ماه، 2 اسم اضافه می شد. زمانیکه بچه بودم، می گفتند استقلال هیولای درون دارد و الان هیولای درون را دیدم. هیولای درون ما هستیم و خودمان درست کردیم. اگر به نقطه ای برسیم که نمی توان به استقلال کمک کرد، هیولا به وجود نمی آید. اعتقاد دارم پرسپولیس سال 94 از این هیولا فرار کرد و همه به نقطه ای رسیدند که منافع باشگاه مهم است.پیشکسوتان انتقاد نکردند و نتایج نیز کمک کرد. استقلال در فضایی است ککه پرسپولیس 5-6 سال پیش در آن بود. پرسپولیس این مرز را گذارند و الان نتیجه گرفته است.

 

ما اصلا تصمیمات ورزشی در باشگاه نداشتیم و تصمیمات همگی شخصی بود. شما فکر کنید من را الان بردارند و بی هیچ اطلاعات و سوادی من را به عنوان وزیر معرفی کنند. من ذوق زده می شوم و تصمیمات عجیبی خواهم گرفت و نگاه نمی کنم در این وزرات خانه در گذشته چه افرادی بودند. یک سری تصمیمات از روی نفس و غرور می گیرم. در استقلال نیز این فضا وجود دارد. خیلی از دوستان کارشناسی نشده ورود پیدا می کنند. من از هواداران می خواهم شان افتخاری حفظ شود زیرا او 20 سال است در ورزش حضور دارد و نباید به او توهین کرد. وقتی آدم ها را بدون کارشناسی به فوتبال می آوریم، این اتفاق می افتد. بسیاری از آدم های سیاسی فوتبال را می فهمند اما وقتی بدون کارشناسی انتخابی انجام می شود، نتیجه مشخص نیست.


حتی می شود مدیران اقتصادی که فوتبال را می فهمند، به فوتبال بیایند. فلسفه مدیریت سطح بالا نباید از جنس فوتبال باشد. می توانیم یک سری آدم که به شان خود احترام می گذارند را به فوتبال بیاوریم زیرا کسی که به خودش احترام می گذارد، به شما نیز احترام می گذارد.

نیمه اول بازی را مشاهده کردید که ما مسلط بر بازی بودیم. چرا بار فنی به سر منزل نمی رسد را توضیح می دهم. تیم ما فضای استرسی دارد و نگران وارد زمین می شود. تیم ما سال گذشته نگران نبود. ما عقب افتادیم و جبران کردیم و در چند بازی نیز 3 گله حریف را بردیم. ما باید بالانس در زمین مسابقه ظاهر شویم. به جرات می توان گفت اگر امروز برده بودیم، می گفتید ما از بحران خارج شدیم. در بازی پدیده 5 تک به تک را خراب کردیم زیرا استرس داریم. بازی گل گهر سیرجان نیز بازیکنان من نگران بودند در حالیکه باید راحت برنده می شدیم. خلق موقعیت نیاز به فضای آرامش دارد. من هم مثل شما که هوادار استقلال هستید، این استرس را درک می کنم. ما به جز موقعیت قربانی، چند موقعیت خوب داشتیم. ما باید یک اعتماد به نفس از روی سکوها بگیریم اما این موضوع را از روی سکو نمی گیریم. ما 20 دقیقه روی گریه نورافکن کار می کردیم تا گریه نکند و من به نشست بیایم. این نشان می دهد شرایط ما خوب نبود و نشد کاری که می خواستیم، انجام بدهیم. اولین آیتم برای نتیجه گرفتن، اعتماد به نفس از روی سکوهاست. دومین آیتم نحوه آمادگی تیم است. ستاره ها نیاز به کار تاکتیکی ندارند و زمانی که شرایط آنها مطلوب است، گلهایی زده می شود که کار تاکتیکی نیست.

 

شب بازی با پدیده، فضا از امشب بدتر بود. شب برنامه 90 نیز شرایط بود و خنده عضو هیات مدیره را که دیدم، بیشتر ناراحت بودم. الان که اینجا هستم، خیلی راحت هستم و شب سختی را سپری نمی کنم. برنامه ام این بود که اگر ببریم، به جلو می رویم و اگر ببازیم هم استعفا می دهم.

 

45-46 سال از خدا عمر گرفتم و 50 نفر می گویند من را به استقلال آوردند. بسیاری به من می گویند و من گاهی توهم می زنم نکند من اشتباه می کنم. چهار نفر در حضور من در استقلال تاثیر داشتند که اولین نفری که من را به استقلال آورد، نصر الله عبداللهی بود که از من خوشش آمد و من را برای استقلال کاندید کرد. برابر استقلال اگر قرار بود 100 تا خوب باشم، 10000 تا خوب می شدم تا من را ببینند. اول عبداللهی و دوم فریبا بود و قلعه نویی بسیار به من کمک کرد. ما سال 73 موبایل نداشتیم و یک روز صبح در خانه بودم که پیام عبداللهی و فریبا رسید. ما شوخی زیاد می کنیم و یک نفر زنگ زد و گفت من امیر قلعه نویی هستم. دوستم گوشی را برداشت به من گفت قلعه نویی می گوید باید به استقلال بیایی اما من به او گفتم گوشی را قطع کن اما دوستم گفت فکر کنم قلعه نویی است. قلعه نویی اما پشت خط بود و گفتم خدایا شکرت که یک اتفاقی در حال رخ دادن است. او به من گفت ما پول نداریم به تو بدهیم ولی من گفتم می آیم و به کارخانه یخ رفتم.


با تمام وجودم قلعه نویی را دوست دارم و لطف او را فراموش نمی کنم. نفر چهارم نیز کاظم اولیایی است که رضایت من را از پارس خودرو گرفت و به استقلال رفتم. امیر خان درست می گوید اما جز این چهار نفر، کسی نبود. آقای شاه نباتی دروازه بان سابق شاهین در کنار من بود و به او گفتم بیا پیش عبداللهی برویم.

در مورد جایگزین خودم، هیچ نظری ندارم. این سوال ذهن باشگاه و هوادار را بر هم می زند.

 

من دروغ نمی گویم و امروز به بازیکنانم نیز گفتم. 90 قداست مربی گری را شکست. من با رحمتی دوست خانوادگی هستم و با او خیلی صحبت کردم. از جباری بپرسید که 2 روز پیش به او گفتم به رحمتی کمک کنیم. به 4 بازیکن بزرگ گفتم پشت هم بمانید تا جوانان تقسیم نشوند و استقلال موفق باشند.
تنها گله من از مهدی برنامه 90 است که به قداست مربی گری لطمه زد. با یک ادبیات درست می توان کار بزرگی کرد. کمترین توقع من در برنامه 90 این بود که وقتی سرمربی و مدیرعامل باشگاه در برنامه بودند، خداحافظی کند. وقتی او تلاش کرد در برنامه 90 موضوع شخصی را مطرح کند، مشکل ایجاد شد. من به عنوان یک مربی یک قداستی داریم اما این قداست لطمه خورد. از رحمتی خیلی گله دارم.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار