فرهنگسراها یکی از دلایل محور نبودن مساجد در فعالیت‌های اجتماعی هستند، مراکزی که تقریبا تعطیل شده‌اند، این مراکز اگرچه با نیت خیر احداث می‌شود اما خواسته یا ناخواسته رقیب مسجد شده‌اند؛ حتی اگر به لحاظ محتوایی اثرگذار باشند از منظر پراکنده کردن بخشی از اقشار از حول مسجد نقش منفی ایفا می‌کنند.
کد خبر: ۵۹۳۵۳۸
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۲ 21 April 2018
فرهنگسراها یکی از دلایل محور نبودن مساجد در فعالیت‌های اجتماعی هستند، مراکزی که تقریبا تعطیل شده‌اند، این مراکز اگرچه با نیت خیر احداث می‌شود اما خواسته یا ناخواسته رقیب مسجد شده‌اند؛ حتی اگر به لحاظ محتوایی اثرگذار باشند از منظر پراکنده کردن بخشی از اقشار از حول مسجد نقش منفی ایفا می‌کنند.
 
به گزارش فارس، بنده به‌هیچ‌عنوان در شمار آدم‌های سنت‌گرا و عاشق هر نوع مظاهری از قدیم نیستم و دست بر قضا بسیار هم از فناوری‌های روز در حد وسع و توان خود استفاده می‌کنم و اگر اشاره‌ای مبنی بر بازگشت به برخی از سنت‌های ارزشمند فرهنگی و بومی می‌کنم نه از منظر فردی دیرین‌پرست که از منظر فردی امروزین اما علاقه‌مند به زلالی روابط و صدق تعاملات در حوزه سنت بیان می‌شود.

حداقل تا زمانی که ذهن بنده از نظر سنی قد می‌دهد بزرگترهای ما که به‌واقع می‌توان آنها را آخرین نسل حفظ و تقید به پاره‌ای سنت‌ها و مرام‌های اصیل ایرانی دانست، بسیار اهل مواسات بودند و گاه حتی نزدیک‌ترین افراد خانواده هم اطلاعی از خیرات و مبرات آنها نداشت به سبب همین روحیات فضای محلات گرم‌تر بود و بچه‌های محل و همسایگان و خویشاوندان از حال هم خبر داشتند و در حد بضاعت در رفع حوائج هم می‌کوشیدند یا حداقل به سخنی و دلگرمی سعی در زدودن غبار غم از چهره دیگران داشتند.

در فضایی که کودکی بنده و امثال بنده در آن طی شد کوچه‌ها بسیار شلوغ و مملو از سر و صدای بچه‌ها و مساجد هم غلغله از رفت‌وآمد و ببر و بیار و بازی و فعالیت کودکان بود و حتی بیرون مساجد هم جماعتی بودند که اگرچه تقیدات خیلی محکمی نداشتند اما از این با جمع بودن و گپ و گفت آن لذت می‌بردند.

در همان دوران یادم هست که نخستین باری که چشمم به آینه‌کاری‌های باشکوه یک مسجد زیبا افتاد تا چه حد از بازی نور و تلالو رنگ در این آینه‌های متعدد و متفاوت ذوق‌زده شدم و حس زیبایی که بر من حادث گشت با فضای زیبای باغچه‌ای سبز و گلدان‌های زیبای پیرامونی و اوج گرفتن فواره آب و کاشی‌کاری‌ها و اسلیمی‌ها در خاطرم نقش بست و این حس زیبا به یُمن بازی با همسالان و «آقا مجیدی» مهربان که همواره به ما کودکان شکلات می‌داد در خاطرم ماند.

بنده روزهای انقلاب را در خاطر ندارم اما دوران دفاع مقدس در خاطرم هست که تمام فعالیت‌های مردم در مسجد بود از سبزی پاک کردن و غذا پختن و حتی عروسی کردن و این محوریت مساجد شاید به سبب شرایط سختی بود که امکان مرزبندی‌ها و رئیس و مرئوس و مدیر و کارمندبازی را به صفر رسانده بود و امام جماعت و خادم و جوان پشت مو بلند و آن بسیجی و همه و همه بر ذیل هدفی بزرگ‌تر از تفاوت‌های فردی در این مکان گرد هم جمع می‌آمدند حتی لات‌ولوت‌ها و جاهل مرام‌های کوچه هم همین حوالی‌ها دیده می‌شدند و گاهی هم در ایام عزاداری امام حسین میانداری می‌کردند چنانکه در هیئت محله ما این افتخاری برای بچه‌های کوچه بود که اگر در هیئت ما بخواهند گوسفندی ذبح کنند ده‌ها ضامن‌دار تیغه زنجانی در یک‌لحظه به سلاخ تقدیم می‌شود، بگذریم که این سخنان از سر ناپختگی بود اما یک نشان واضح داشت و آن این‌که مردم این قشر و آن قشر و این گروه و آن گروه نبودند و اگر آن خانم چادری و محجبه در تمام فعالیت‌های مسجد حضور داشت آن خانمی هم که مد روز می‌پوشید و مانتوی اپل‌دار را فخر می‌دانست هم در شمارگان کمتر، همراه بود و حتی گاهی مراسمی هم بر پا می‌کرد که از قافله عقب نماند، راستش آن زمان این‌گونه نشده بود که گویی عده‌ای در حوزه دین همواره مطالبه‌گر و عده‌ای تا همیشه پاسخگو هستند بلکه همه هر راه و روشی داشتند در این کلیت استوار اجماع داشتند و حتی اگر به‌گونه‌ای دیگر بودند از منکشف ساختن آن به‌شدت ابا داشتند.

نمی دانم چه اتفاقی افتاد یا کجای راه ما این قدر جدی و مشکوک به همه چیز شدیم شاید در این موضوع اقدامات پاره‌ای منافقان نابکار هم تأثیرگذار بود که همه را به همه بدبین کرد، اکنون اما ایران اسلامی دوران فتور را پشت سر گذارده و در بعد اشراف امنیتی و اجتماعی دیگر نگرانی خاصی وجود ندارد و زمان آن رسیده که امام جماعت مسجد و خادم و پایگاه بسیج و سایر متولیان مسجد دوباره در فعالیت‌های محله هضم شوند که اگر یک امام جماعت یا روحانی نتواند با هم‌وطن متفاوت خود حرف بزند اساساً آن درس دینی چه سودی خواهد داشت که تنها در محافل خودی تکرار و تکرار شود؟

نمی‌توان در این حوزه با قاطعیت حکم راند و آمار دقیقی هم از رونق یا رکود مساجد در اختیار نیست که به‌عنوان‌مثال در بخش امور قرآنی فعالیت‌ها چند ده برابر قبل شده اما یک چیز را می‌توان از مشاهدات روزانه فهمید و آن این‌که مساجد مانند گذشته محوریت اجتماعی ندارند و وزنه تعادل تمام مناسبات اجتماعی و محلی نیستند، در این موضوع می‌توان از چند عامل نام برد که در رأس آن به‌زعم بنده تأکید بیش‌ازحد بر سیاست و موارد افتراق انگیز به‌جای تأکید بر کلیات و موارد مورد اجماع در حوزه اصول اساسی بوده است، دو دیگر کم‌حوصلگی نسل جدید و متولیان مساجد است که یکی گریزان از مباحث طولانی و کارهای مستلزم اندکی وقت است و آن دیگری هم کم‌حوصله از دیدار آدم‌های متفاوت و احترام گذاردن به همه میهمانان مسجد که گاه باعث بسته و تعطیل شدن مساجد شده است.

 همچنین در این بحث می‌توان به فرهنگسراهایی اشاره کرد که اگرچه با نیت خیر احداث می‌شود اما هم خواسته یا ناخواسته رقیب مسجد شده‌اند و هم به ارائه برخی کارویژه‌های مختص مسجد برای پر کردن آمارها پرداخته‌اند که حتی اگر به لحاظ محتوایی اثرگذار و قوی باشد از منظر پراکنده کردن بخشی از اقشار اجتماع از حول مسجد نقشی منفی را ایفا می‌کند.

بگذریم از این‌که در پاره‌ای موارد بسیاری از این فرهنگسراها که خود با میلیاردها تومان هزینه احداث‌شده‌اند تعطیل و نیمه تعطیل بوده و به‌جای فعالیت‌های فرهنگی تنها اموری تجاری و برنامه‌هایی کم رونق در اوقاتی محدود در آنها در جریان است و برخی دیگر هم در هیچ زمانی از شبانه‌روز باز نیستند و گاه حتی به مخروبه مبدل گشته‌اند.

با این وصف بسیار مناسب است که بار دیگر طرح‌هایی از قبیل «مسجدمحوری» موردبازنگری قرار گیرد تا با بهبود از لحاظ اجرایی بتواند جای خالی فرهنگسراها را پرکرده و مسجد را به جایگاه راستین آن در جامعه بازگرداند که در حدیث آمده «مَنْ‏ أَحَبَ‏ الْقُرْآنَ‏ فَلْیُحِبَّ الْمَسَاجِد» یعنی «دوستدار قرآن، مسجد را نیز باید دوست داشته باشد».

در این راستا اولین قدم باز بودن مساجد در طول شبانه‌روز است یعنی باید وضعیتی ایجاد شود که با پرداخت حقوق مناسب خادمانی جوان و دارای قدرت کار امر باز کردن و پاکیزگی و آراسته کردن مسجد را بر عهده بگیرند یا حتی برای مساجد بزرگ این کار به‌صورت شیفتی انجام شود گام مهم دیگر تمرکززدایی و واگذاری اجرای بخشی از فعالیت‌ها و برنامه‌های مساجد به مراکز و تشکل‌های فعال مردمی است و در این زمینه هم باید از برخی طردهای بر مبنای خودی و غیرخودی به جد پرهیز شده نظارت و آموزش غیرمستقیم و مشاهده‌ای و گروهی، جایگزین آموزش خطابه‌ای و تک‌گویی شود.

مناسب است دیگر نمازگزاران در امر خادمی به خادم مسجد یاری دهند تا در این میان او خسته و ناتوان نشود و بتواند به‌راحتی از پس کارها برآید، به‌عنوان‌مثال در کارهای سخت‌افزاری، مثل نظافت، اهالی مسجد می‌توانند یک روز تعطیل در هفته مثل پنجشنبه یا جمعه را به‌صورت گروهی اختصاص به نظافت مسجد دهند.

همچنین مهم است که در انتخاب خادمان مسجد حسن خلق و مردم‌داری وی در اولویت قرار گیرد و مراسمی از قبیل ازدواج یا جشن‌های گاهی اندکی مدرن‌تر و به‌روزتر هم در مساجد اجرایی شود تا تصور از مسجد این نباشد که تنها افراد سالخورده و بی‌توجه به‌ظاهر در اجتماعات حضور می‌یابند، همچنین گاهی هم بد نیست اگر امام جماعت اموری مانند رفع اختلافات یا رسیدگی به احتیاجات را از طریق مسجد پی بگیرد و صدالبته اگر صندوقی و تسهیلاتی و خدماتی هست باید شامل همه اهالی محل شود نه‌تنها آنها که مشتری مسجد هستند و بودجه‌ها هم کمی بهتر اختصاص یابد تا حداقل در ابعاد کتاب‌خوانی، برگزاری کلاس و کنکور و غیره هم بتوان خدماتی را در مساجد به جوانان ارائه داد.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار