دکتر شمسی، کارشناس آسیب‌های اجتماعی مطرح کرد؛
کد خبر: ۸۰۹۴۳۵
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۳ 29 December 2019

اسما پورزنگی‌آبادی ـ اعتیاد دارد زنانه می‌شود. هشداری که پیش از این، در گفت‌وگویی که با دکتر نوذر نخعی داشتم داده شد را، اکنون، دکتر «محمدامین شمسی» نیز تکرار می‌کند. او البته معتقد است این قلیان‌ کشیدن‌های بی‌محابا در زنانه شدن اعتیاد در کرمان موثر است. شمسی دکترای مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی دارد . کارشناس آسیب‌های اجتماعی و مدرس دانشگاه است. نخستین‌بار او را در جریان مصاحبه‌ای که با دکتر نخعی درباره‌ی اعتیاد داشتم ملاقات کردم. پس از آن، او درخواستم برای مصاحبه را پذیرفت و در این گفت‌وگو، در پاسخ به سوالاتم، مسائل حوزه‌ی اعتیاد در استان را از دیدگاه خودش واکاوی کرد. او نیز همچون دکتر نخعی، ضعف‌های ساختاری و نبود متولی واحد در حوزه‌ی اعتیاد را چالش‌هایی جدی می‌داند و در این‌باره، پیشنهاداتی هم دارد. گفت‌وگو با شمسی را در ادامه می‌خوانید:

*آقای دکتر؛ اگر قرار باشد تصویری از وضعیت اعتیاد در استان ارائه کنیم، این تصویر از دیدگاه شما چگونه است؟ اوضاع را چه‌طور می‌بینید؟
ببینید؛ به‌طور کلی باید بگویم که ارائه‌ی تصویری واقع‌بینانه درباره‌ی وضعیت اعتیاد نه فقط در کشور ما که در همه‌ی دنیا کار دشواری است. آمارهای بسیار متفاوتی از منابع متفاوت و بعضا با اهداف متفاوت ارائه می‌شود که البته برخی از این اختلاف‌های آماری هم به‌دلیل روش‌شناسی‌های متفاوت است. کار آماری در این حوزه سخت است و این‌که گاهی هم مشاهده می‌کنید که مراجع مختلف در حوزه‌ی اعتیاد، آمارهای یکدیگر را قبول ندارند برای همین است که روش‌های انجام کار را قبول ندارند. در این شرایط، اگر بخواهیم تصویری از کرمان به‌دست بیاوریم، شاید در ظاهر بهترین راه این باشد که وضعیت استان را با کشور و با دنیا مقایسه کنیم ولی نکته‌ی خیلی مهمی که اغلب کارشناسان به آن دقت نمی‌کنند این است که در همه‌ی زمینه‌ها میانگین را به عنوان یک شاخص مقایسه ای در نظرمی‌گیرند و آن را مبنا قرار می‌دهند در صورتی که شاخص میانگین در هیچ زمینه‌ای شاخص مناسبی نیست به خصوص اگر داده‌ها پراکندگی زیادی داشته باشند. مثلا تصور کنید دو دانش‌آموز معدل کارنامه‌ی تحصیلی‌شان ۱۴ باشد؛ آیا می‌توانیم بگوییم این دو نفر، کاملا شبیه هم هستند؟ حتما این‌طور نیست. لذا نمی‌توانیم ایران را با دنیا مقایسه کنیم؛ چون شیوع و جمعیت و بافت اقتصادی و فرهنگی و سیاسی کشورها با هم فرق دارد. اگرچه چاره‌ای نیست اما وقتی کشوری را با کشور دیگری مقایسه می‌کنند، نتایج به‌دلیل همین تفاوت‌های گسترده، می‌تواند گمراه‌کننده باشد. به‌طور کلی، در دنیا متاسفانه اعتیاد، روند بسیار رو به رشدی دارد. نرخ شیوع اعتیاد در دنیا حدودا ۵٫۵ است. در ایران، آمار متفاوت است اما ما هم تقریبا نزدیک به همین نرخ هستیم و عددی که اعلام می‌شود ۵٫۴ درصد است.

*نرخ شیوع را چه‌طور تعریف می‌کنید؟
یعنی افرادی که مثلا ماده‌ای را مصرف می‌کنند اما هنوز به چرخه‌ی اعتیاد وارد نشده اند و معمولا برای سنین ۱۵ تا ۶۴ محاسبه می‌شود. این نرخ‌شیوع، به‌معنای اعتیاد به مواد مخدر نیست. نکته‌ا‌ی که باید مدنظر داشت این است که الگوی مصرف در مناطق مختلف متفاوت است؛ به‌عنوان مثال، در نیوزیلند بیش‌ترین مصرف، مربوط به ماری‌جوانا است که در دنیا در این زمینه رتبه‌ی اول را دارد با وجود این‌که یک کشور با استانداردهای بالا برای زندگی است، در ایران اما بیش‌تر تریاک مصرف می‌شود و این الگو، در آمریکا حتی در ایالات مختلف آن متفاوت است. در ایران، به نظر من بهترین مقایسه برای آسیب‌شناسی در تمام آسیب‌ها این است که روند تغییرات را نسبت به خودمان بسنجیم. در ایران، آنچه که نگران‌کننده است این است که نرخ شیوع در کشور ما متاسفانه افزایشی است. دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل هم در گزار‌ش‌های خود، قید می‌کند که ایران، یکی از بالاترین نرخ‌های شیوع را در دنیا دارد و البته همه‌ی مسئولان هم به این موضوع اذعان دارند که در مبارزه با مواد مخدر توفیق چندانی نداشتیم؛ وزیر کشور هم این را اخیرا اعلام کرده و چیز پنهانی نیست. در کرمان اوضاع مقداری متفاوت است؛ هم الگوی مصرف در کرمان نسبت به ایران فرق دارد و هم نرخ‌شیوع مصرف مواد در استان بالاتر از ۸ است که آمار بالایی است و البته این نرخ‌شیوع بالا مربوط به تریاک است. در ایران، بیش‌ترین ماده‌ای که مصرف می‌شود تریاک است با ۵۳ درصد سهم، بعد از آن حشیش و شیشه و هروئین و دیگر مواد قرار دارند. به‌طور کلی باید بگویم که در کرمان وضع خوبی نداریم.

*این‌ نرخ‌شیوع بالا در کرمان را چه‌طور تحلیل می‌کنید؟ چرا این‌قدر بالاست؟
مواد اعتیادآور حتی سیگار و قلیان دو ویژگی مهم دارند که عامل اصلی مشکلات است؛ یکی تلورانس است. به این معنا اگر فرد مقداری از یک ماده را مصرف کند لذتی که کاذب هم هست را کسب می‌کند، روز بعد اما اگر همان میزان را مصرف کند لذت قبل را نمی‌برد پس مجبور است میزان آن را افزایش بدهد. به همین خاطر است کسانی که سیگار می‌کشند، به‌مرور پک‌هایشان را عمیق‌تر می‌کنند و بعد تناوب مصرف‌شان بالا می‌رود و بعد از مدتی، سیگار جواب نمی‌دهد و سراغ ماده‌ی مخدر می‌روند. این خطر وجود دارد که افرادی که لب به هر ماده‌ی دخانی اعم از سیگار و قلیان بزنند به‌مرور مجبورند دوز آن را افزایش دهند و در نهایت به مواد مخدر قوی‌تر پناه ببرند. به همین دلیل حتی برخی افراد مجبور می‌شوند همزمان چند ماده را با هم مصرف کنند.

*پس در کرمان که نرخ‌شیوع بالاست یعنی افراد برای کسب این لذت، مواد اعتیادآور را امتحان می‌کنند و این خطر وجود دارد که در پی آن، این افراد معتاد بشوند. درست است؟
بله. شروع مصرف هم معمولا از موادی مثل سیگار و قلیان است و گفته می‌شود ۱۸ درصد کسانی که قلیان می‌کشند معتاد می‌شوند. در سیگار هم این عدد بالاتر است.

*خوب چه عواملی باعث این وضعیت در کرمان شده که تعداد زیادی از افراد یک‌بار هم که شده مواد اعتیادآور را مصرف کرده‌اند؟
عوامل شیوع فردی و خانوادگی و اجتماعی است. عوامل فردی شامل موارد متعددی از جمله ژن و تربیت خانوادگی و انسجام خانواده و این‌که افراد در خانواده‌‌ای معتاد باشند یا نباشند است. دیگر عوامل هم زیرشاخه‌های متعددی دارند. نکته‌ی مهم اما این است که این عوامل به‌تنهایی عمل نمی‌کنند بلکه تعاملی عمل می‌کنند. ممکن است فرد ژن اعتیاد به مواد را داشته باشد ولی دسترسی نداشته باشد پس معتاد نمی‌شود. این حلقه باید کامل شود تا فرد معتاد شود. درباره‌ی دلایل بالا بودن این نرخ‌شیوع در کرمان، اظهارنظرات مختلفی وجود دارد. برخی دلیلش را نزدیکی به مرز افغانستان می‌دانند که نمی‌تواند چندان درست باشد چرا که در این‌صورت باید وضعیت سیستان‌وبلوچستان از ما بدتر می‌بود. ظاهرا دلایل دیگری وجود دارد که دلایل فرهنگی حتما جزو آن هست. البته خود اقلیم و جغرافیای هر منطقه هم بر نوع ماده‌ای که افراد مصرف می‌کنند موثر است. در این‌باره اما، تحقیق کاملی تاکنون انجام نشده است. حدود سال ۸۷ بود که تحقیقی در کرمان صورت گرفت که در آن، از افرادی که به کمپ ترک ‌اعتیاد مراجعه کرده بودند سوال شده بود که دلایل ابتلا به اعتیادشان را بگویند، خیلی دلیل خاصی که جدا از سایر شهرها و مناطق باشد احصا نشده بود. در این تحقیق، در عوامل فردی، تقلید اولین رتبه را داشت، در عوامل خانوادگی والدین معتاد و در عوامل اجتماعی دوستان ناباب رتبه‌ی اول را داشتند. نکته‌ی دیگری که به نظرم می‌آید این است در بحران‌ها و پس از بحران‌ها مثل زلزله، مصرف مواد به‌صورت معناداری شدت می‌گیرد. کرمان که در طول تاریخ بحران‌های بزرگی را از سر گذرانده شاید تحت‌تاثیر آن هم هست که وضعیت اعتیاد اکنون این‌گونه شده است. در مجموع باید بگویم که اعتیاد یک بیماری چند بُعدی است و مشخص کردن یک عامل برای آن، واقعا کار سختی است و اگر یک عامل را مطرح کنیم شاید باعث شویم افراد گمراه بشوند. بر همین اساس، اگر قرار است با اعتیاد مقابله شود باید به‌سمت راهکارهای همه‌جانبه‌گرا رفت و هیچ حلقه‌ای نباید مفقوده بماند.

*شرایط اقتصادی را چه‌قدر در شیوع اعتیاد موثر می‌دانید؟ آقای دکتر نخعی معتقدند که شرایط اقتصادی در زمینه‌ی اعتیاد به مواد سنگین ارتباط دارد ولی برای مصارف تفننی و مواد سبک نقشی ندارد. شما نظرتان چیست؟
آقای دکتر نخعی استاد بلامنازع در این زمینه حتی در سطح بین‌المللی هستند ولی نتایج تحقیقات خلاف این را نشان می‌دهد البته منظور این نیست که علت اعتیاد فقر باشد بلکه فقر، همبستگی با اعتیاد دارد. بگذارید با یک مثال این موضوع را باز کنم: ثروت بیش‌تر باعث هوش بیش‌تر افراد نمی‌شود ولی افرادی که ثروتمند هستند معمولا فرزندان‌شان از لحاظ تحصیلی در رده‌های بالاتری هستند چون افراد در چنین شرایط اقتصادی‌ای، تغذیه‌ی بهتر، معلم خصوصی بهتر و نشاط بیش‌تری دارند. در مورد اعتیاد هم همین‌طور است؛ فقر، اضطراب و افسردگی را در افراد تشدید می‌کند و این موضوع اثبات شده است که ۵۰ درصد افرادی که به مواد مخدر پناه می‌برند، افسرده هستند! عامل فقر را نمی‌توان کتمان کرد ولی تنها عامل نیست. اعتیاد ارتباط معناداری با فقر دارد و البته رفاه زیاد هم می‌تواند باعث اعتیاد شود ولی فقر تاثیر بیش‌تری در این زمینه دارد.

*حالا با این نوسانات و تنش‌های شدید اقتصادی که یکی، دو سال اخیر مدام داریم تجربه می‌کنیم شما فکر می‌کنید نرخ‌شیوع اعتیاد در استان ما بالاتر از آنچه هست هم برود؟
بله. اخیرا تحقیقی در ایران انجام شده که ببینند جنس اضطراب‌ها از چه نوعی است؟ معلوم شد که اضطراب از آینده. و در این خصوص، اضطراب‌های مالی در صدر بوده است. البته وضعیت در زنان و مردان متفاوت است ولی وقتی مسائل اقتصادی نوسان زیادی دارد و افراد نسبت به آینده‌ی خود اطمینان نداشته باشند و دلهره داشته باشند اضطراب افزایش می‌یابد و احتمال این‌که افراد در وضعیت اضطراب و ناامیدی بیشتر به مواد مخدر پناه ببرند، بیش‌تر است.

*آقای دکتر، گفتید نرخ‌شیوع اعتیاد در کرمان بالاست. در کدام قشر بیش‌تر است؟
در همه‌ی دنیا، نرخ‌شیوع در مردان بیش‌تر است ولی سرعت افزایش نرخ شیوع در زنان بیش‌تر شده است. زنان ما دیگر در اندرونی نیستند و به جامعه آمده‌اند. جامعه‌ای که در حال مدرن شدن است و مدرنیته خود افزایش افسردگی و اضطراب را به‌دنبال دارد. در کرمان، متاسفانه در جامعه‌ی کارگری نرخ‌شیوع بیش‌تر از سایر گروه‌هاست.

*چرا در کارگران بیش‌تر است؟
باید کار تحقیقاتی در این زمینه انجام شود. اما به‌عنوان پیش‌فرض ذهنی می‌گویم شاید بین سختی کار کارگری و اعتیاد در کرمان رابطه وجود داشته باشد. در مناطقی که معدن وجود دارد هم این نرخ بیش‌تر است. شاید یکی از دلایل همین باشد.

*زنانه شدن اعتیاد که دکتر نخعی نسبت به آن هشدار دادند را شما هم تایید می‌کنید؟ در کرمان هم اعتیاد زنانه شده؟
عرض کردم که در دنیا وضعیت این‌طور است و این، یکی از نتایج زندگی مدرن است. وقتی زنان و مردان وارد جامعه می‌شوند هم اضطراب‌شان بیش‌تر می‌شود و هم دسترسی بالاتر می‌رود. البته سن ‌شیوع اعتیاد در زنان بالاتر از مردان است، یعنی زنان در سنین بالاتری به سمت مواد می‌روند که متاسفانه این هم در حال کاهش است. اما هرچه سن پایین‌تر باشد آسیبی که به فرد زده می‌شود بیش‌تر است؛ یعنی فرد ۱۴ ساله بیش‌تر از یک فرد ۲۲ ساله از مصرف مواد آسیب می‌بیند. اما همان‌طور که دکتر نخعی هم گفتند اگر زنان مواد مخدر مصرف کنند سرعت رسیدن آن‌ها به خط پایان بیش‌تر است و زودتر سقوط می‌کنند. به همین دلیل باید بیش‌تر از آقایان، مراقب زنان بود چون آسیب‌پذیری خیلی بیش‌تری دارند.

*در مورد دلایل زنانه شدن اعتیاد در استان چه عواملی را می‌توانید نام ببرید؟
در این خصوص هم یک عامل را نمی‌توان ذکر کرد و کار تحقیقاتی هم درباره‌ی آن نشده و یا حداقل من خبر ندارم ولی من شیوع مصرف قلیان را در کرمان بی‌تاثیر نمی‌دانم که متاسفانه مصرف آن خیلی هم بالا رفته است؛ در سال ۸۴ فقط ۳۰ مرکز عرضه‌ی قلیان داشتیم ولی الان آمار آن، به بیش از ۳۰۰ مرکز رسیده است! و قلیان یکی از عوامل مهم است که افراد را به‌سمت مصرف سایر مواد ترغیب می‌کند.

*در صحبت‌هایتان چندبار اشاره کردید که کار تحقیقی برای این‌که به پرسش‌ها پاسخ داده شود انجام نشده است. به نظر می‌رسد این هم، یک ضعف جدی در استان باشد. درست است؟
بیش‌تر کارهای پژوهشی که در حوزه‌ی اعتیاد شده در مقوله آمار توصیفی است و درباره‌ی چرایی آن کم کار شده و آمار تحلیلی کمی داریم. این‌که چرا اعتیاد زنانه شده، چرا سن پایین آمده، چرا نرخ‌شیوع بالا رفته و … سوالات مهمی است که پاسخ درست و دقیقی برای آن را نداریم و یکی از ضعف‌های اساسی ما هم همین نبود آمارهای تحلیلی است. در این وضعیت، هرکس براساس پیش‌فرض‌های ذهنی‌ای که دارد آمارها را تحلیل می‌کند که این، کار درستی نیست.

*مقصر این ضعف کیست؟ وقتی همه می‌دانیم اعتیاد یک معضل جدی است باید کارهای پژوهشی جدی درباره‌ی آن انجام داد تا بتوان تصمیمات درستی گرفت. کدام نهاد دارد کم‌کاری می‌کند؟
مقصر پیدا کردن در حوزه‌ی اعتیاد کار بسیار سختی است همین‌طور اگر اتفاق مثبتی هم بیفتد نمی‌توان به‌درستی گفت تاثیر عملکرد کدام سازمان بوده است. من شخصا مشکلات ساختاری در حوزه‌ی آسیب‌های اجتماعی را جدی می‌دانم. یکی از دوستان اشاره می‌کرد از اول انقلاب تاکنون، در کشور ما هیچ وزیری به‌خاطر وضعیت آسیب‌های اجتماعی و اعتیاد استیضاح نشده و حتی مورد سوال هم قرار نگرفته است. در صورتی‌که اعتیاد در دنیا چهارمین معضل و در ایران سومین معضل از دید افراد جامعه است. در کشور ما، متولی مبارزه با مواد مخدر وزارت کشور است اما این وزارت‌خانه تشکیلاتی سیاسی است تا اجتماعی. البته در وزارت کشور معاونت اجتماعی را داریم ولی در استان‌ها، مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری است که در این حوزه وظایفی دارد که این اداره کل هم، زیرنظر معاونت سیاسی و امنیتی است. به نظر من، باید مدیر کل اجتماعی و فرهنگی در استانداری‌ها، به معاونت اجتماعی ارتقا یابد؛ در این صورت، هم بهتر می‌توان حساب‌کشی کرد و هم برنامه‌ریزی. یکی از اصول مهم مدیریت، تمرکز فرماندهی است ما الان در حوزه‌ی اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی تمرکز فرماندهی نداریم. مسئولیت آن بیش‌تر به حوزه‌های سیاسی داده شده که در این حوزه‌ها هم آن‌قدر مشغله‌ وجود دارد که معمولا سهم چندانی برای آسیب‌های اجتماعی نمی‌ماند. حتی برخی معتقدند در کشور، باید وزارت‌خانه‌ای جداگانه در حوزه‌ی مواد مخدر داشته باشیم.

*اما آقای دکتر، در سال‌های اخیر که، زیاد از این موضوع صحبت می‌شود که مبارزه با آسیب‌های اجتماعی و از جمله اعتیاد را اجتماعی کنیم و کار را به مردم بسپاریم. به نظر شما، این رویکرد هم پاسخگو نیست؟
در این‌باره زیاد سخن گفته می‌شود ولی ساختار هیچ تغییری نکرده؛ مسئولیتی به افراد داده شده ولی پارادایم فکری دیگر حاکم است. شیوه‌ی کار متفاوت شده ولی در همان ساختار سابق! اگر به شاخص‌هایی که ستاد مبارزه با مواد مخدر در کشور ارائه می‌کند دقت کنید می‌بینید که هیچ‌گاه نمی‌گویند چه‌قدر نرخ‌شیوع را کاهش داده‌ایم بلکه اغلب می‌گویند آمار کشفیات و مصادره‌ی اموال قاچاقچیان چه‌قدر بوده است یا میزان بودجه چه قدر کم و زیاد شده. ما در بحث اجتماعی کردن مبارزه با آسیب‌های اجتماعی و اعتیاد، شاخص‌های خوبی را هم معین نکرده‌ایم. ما در استان، شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر را داریم که عمده‌ی کار آن، هماهنگی بین دستگاه‌های متعدد از دستگاه قضا گرفته تا نیروی انتظامی و دیگر نهادهاست. خود این هماهنگی بسیار زمان‌بر است. ساختار ما در این حوزه مشکل دارد و این‌که در این وضعیت، همه‌ی گناه را هم بر گردن کمبود بودجه بگذاریم هم درست نیست. در بخش بودجه‌ای البته مشکلاتی داریم؛ بودجه‌ی ستاد مبارزه با موادمخدر کشور در سال گذشته، ۲۸۰ میلیارد تومان و دو سال قبل، ۲۵۲ میلیارد بوده است. سهم پیشگیری در بودجه‌ی ۲۸۰ میلیاردی سال ۹۷، علی‌رغم این‌که از ۲۰ میلیارد به ۴۰ میلیارد تومان رسیده است اما می‌بینید که سهم پیشگیری باز هم به‌شدت پایین است و این نشان می‌دهد هنوز نگاه‌های ما درمان‌محور و مبارزه با توزیع و قاچاق مواد است. این در حالی است که همه‌ی مسئولان اتفاق‌نظر دارند که پیشگیری مقدم بر درمان است چون وقتی کسی معتاد می‌شود احتمال زیادی برای برگشت فرد به سلامتی کامل وجود ندارد. هم هزینه‌ها و هم درمان اعتیاد بیش‌تر و سخت‌تر از سرطان است. در سرطان، امکان نتیجه‌گیری از روش‌های درمانی تا ۵۰ درصد است ولی در اعتیاد بیش از ۹۵ درصد افراد، بعد از ترک، مجدد برمی‌گردند.

*اگر این‌طور است چرا پس این همه هزینه و وقت صرف درمان اعتیاد در کشور می‌شود؟
این‌که گفتم بدین معنا نیست که درمان کاری بیهوده است چرا که اعتیاد مثل یک ویروس می‌ماند که اگر کنترل نشود جامعه را در سطح گسترده‌ای می‌تواند آلوده کند. نمی‌توان معتادان را رها کرد ولی نباید هم همه‌ی بودجه را صرف درمان معتادان کرد. باید به حوزه پیشگیری اهمیت بیش‌تری داده شود، در حوزه‌ی پیشگیری ضعف‌های جدی داریم و کارهای زیادی است که انجام نداده‌ایم و متاسفانه باید بگویم که در حوزه‌ی پیشگیری، برخلاف درمان، افراد متخصص زیادی هم در کشور نداریم. در حوزه‌ی درمان معمولا براساس پروتکل‌های روز دنیا داریم عمل می‌کنیم ولی شاید متخصصان ما در زمینه‌ی پیشگیری به تعداد انگشتان دست هم نرسد. جالب این‌که همه‌ی سازمان‌ها و ارگان‌ها هم به حوزه‌ی پیشگیری ورود کرده و به تعبیر خودشان آموزش هم می‌دهند. این آموزش‌ها اما اگر براساس اصول نباشد می‌تواند مداخله را سخت‌تر بکند یعنی خیلی آموزش‌ها می‌تواند تاثیرات منفی داشته باشد.

*آموزش‌وپرورش در این حوزه فعالیت‌های جدی‌ای در مدرسه‌ها دارد. این آموزش‌هایی که می‌دهد به نظر شما از همین نوع است؟ یعنی ممکن است بچه‌ها را نسبت به مصرف مواد مخدر کنجکاوتر هم بکنند؟
من سند آموزشی پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی آموزش‌وپرورش را مطالعه کرده‌ام و معتقدم سند خوبی است ولی در اجرای آن فکر نمی‌کنم آن‌قدر نیروی انسانی متخصص داشته باشند که بتوانند به‌ اهداف این سند برسند. در کشور فرصت خوبی که وجود دارد این است که در حوزه‌ی اجتماعی کردن مقابله با آسیب‌های اجتماعی و در حوزه‌ی پیشگیری، در قوانین مشکلی نداریم اما در اجرای آن مشکل داریم و تخصص کافی وجود ندارد و از نظر محتوا خیلی ضعف و کمبود داریم. چند سالی است که همه‌ی سازمان‌ها تاکید بر آموزش مهارت‌های زندگی دارند. این، رویکرد خوبی است ولی به نظر من، خیلی نباید امید داشته باشیم که کن‌فیکون صورت بگیرد.

*آقای دکتر، فکر می‌کنید به نسبت مشکلاتی که ما در حوزه‌ی اعتیاد داریم در مسئولان و متولیان حساسیت وجود دارد؟
به نظر من این حساسیت وجود دارد و شما در اخبار و سخنرانی‌های مسئولان هم می‌بینید که کاملا نسبت به این موضوع حساس هستند.

*این حساسیت متناسب با شرایط بدی که داریم هست؟
حساسیت وجود دارد ولی این‌که چه افرادی این حساسیت را دارند هم مهم است مثلا مسئولانی که باید ساختار را تغییر بدهند و اصلاح کنند باید حساسیت بیش‌تری داشته باشند. متاسفانه اما مشکلات ما روی هم انباشته شده و تحریم‌ها هم مقداری مشکلات را تشدید کرده است. اگر آرامشی پیدا می‌کردیم به‌نظرم می‌آید مسئولان به دغدغه‌هایی که در حوزه‌ی اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی دارند جامه‌ی عمل می‌پوشاندند. یکی از دلایلی هم که این حساسیت‌ها تاکنون به خروجی موثرتری نرسیده همین ساختار فعلی است. باید یک نفر باشد که این امور را در قالب یک وظیفه‌ی اصلی سازمانی پیگیری کند. چنین فردی الان نداریم و حساسیت‌ها بیش‌تر در افراد متخصص و کسانی وجود دارد که شاید خیلی در قوه مقننه نتوانند تاثیری داشته باشند. البته برخی نمایندگان نگرانی‌هایی دارند ولی باید اتفاق‌نظر بین اکثریت نمایندگان وجود داشته باشد.

*آقای دکتر، اشاره کردید که اقدامات ما بیش‌تر درمان‌محور و مبارزه‌محور است. حالا در حوزه‌ی درمان، عملکرد بخش خصوصی و کمپ‌های دولتی در استان را چه‌طور ارزیابی می‌کنید؟
اجازه دهید در این خصوص یک ارزیابی کشوری داشته باشم، شاید بتوان آن را به کرمان هم تعمیم دهیم. مراکز درمان معتادان و کمپ‌های ما براساس متدهای علمی شکل گرفته ولی ضعف عمده‌ی این مراکز این است که «جامع‌نگر» و «جامعه‌نگر» نیستند.

*به چه معنا؟
ببینید؛ معمولا اعتیاد در بستری اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به وجود آمده است ولی در این کمپ‌ها، در بهترین حالت، کاری که برای افراد معتاد انجام می‌شود این است که اختلالات رفتاری را در آن‌ها تشخیص می‌دهند که اگر این اختلالات را تشخیص ندهند به‌نظر من هیچ‌کاری نکرده‌اند. براساس تحقیقاتی در آمریکا ۳۵ تا ۶۰ درصد افرادی که به الکل معتاد می‌شوند، شخصیت‌ ضداجتماعی دارند که درمان آن‌ها هم بسیار سخت است چرا که برخی از این افراد بسیار باهوش هستند و درمان‌گر را گول می‌زنند، برخی هم بسیار پرخاشگر هستند. اگر این مشکلات شخصیتی در افراد معتاد شناسایی و درمان نشود انگار هیچ کاری انجام نشده است.

*منظورتان تاکید بر بحث مشاوره است که دکتر نخغی هم معتقد است باید در این مراکز جدی‌تر گرفته شود؟
این مشاوره الان هم تا حدی انجام می‌شود ولی این، کافی نیست چون عوامل اجتماعی موثر بر سلامت را یا نادیده می‌گیرند یا نمی‌توانند برای آن کاری بکنند. ببینید؛ خوش‌بینانه که نگاه کنیم ۲۵ درصد مقوله سلامت در اختیار وزارت بهداشت است. سرنخ ۷۵ درصد آن اما در جایی دیگر است. در اعتیاد هم همین‌طور است و نهایت، ۲۵ درصد درمان اعتیاد در دست درمان‌گر است و بقیه‌ی آن مربوط به حوزه‌هایی دیگر است. جامعه‌نگری که می‌گویم از این نظر است که باید فرد معتاد را بسنجیم که از چه بستر اجتماعی برخاسته و چه تجربه‌هایی را از سر گذرانده است؛ مثلا وضع اقتصادی و خانوادگی او چگونه بوده است. درمان‌گران ما این بستر را نمی‌توانند شناسایی کنند و از بین ببرند.

*فقط از فرد معتاد می‌پرسند چی می‌کشی. درست است؟
چی می‌کشی و از کی شروع کردی؟ ولی برای فقر فرد معتاد و وضعیت خانوادگی و پدر و مادر او که درمان‌گر نمی‌تواند کاری بکند. از این بابت است که می‌گویم مراکز درمانی ما جامع‌نگر و جامعه‌نگر نیستند. جالب است بدانید تغییر رفتاری که به یک عادت تبدیل شده؛ چه مصرف مواد مخدر باشد، چه پرخوری و چه حتی یک عادت خیلی خوب مثل مطالعه باشد، به‌شدت مشکل است و به همین دلیل است که امروزه، تغییر رفتار در دنیا تبدیل به یک علم و تخصص جداگانه شده است. بنابراین، به نظر من، اتفاقی که در کمپ‌ها و مراکز درمان ما باید بیفتد این است که تغییر رفتار در فرد معتاد انجام دهند.

*با این ساختار و وضعیتی که دارند قادر به این کار هستند؟
نه. نمی‌توانند. در این مراکز بیش‌تر درمان با متادون انجام می‌شود در شرایطی که ما اصلا دارویی به‌اسم ترک اعتیاد نداریم. چون متادون داروی نگه‌دارنده است که آسیب‌های اعتیاد را کاهش می‌دهد و با مراجعه‌ی معتادان برای دریافت متادون، آماری از معتادان به‌دست می‌آید، همچنین، مصرف متادون، فرد معتاد را از تبعات مصرف ناخالصی‌هایی که داخل مواد مخدر وجود دارد نجات می‌دهد. متادون این محاسن را دارد اما کسی با متادون ترک نمی‌کند در عوض، افرادی هستند که با تغییر رفتار توانسته‌اند اعتیادشان را ترک کنند. علم مربوط به تغییر رفتار را باید در این مراکز به‌وجود بیاوریم. یک‌بار از آقای دکتر آذرخش‌مکری که فردی صاحب‌نظر در کشور در حوزه درمان اعتیاد هستند پرسیدند که با کمپ‌ها چه باید کرد؟ باید تعطیل‌شان کرد؟ ایشان گفت: نه، کمپ‌ها را باید تبدیل به مراکز تغییر رفتار کرد. تغییر رفتاری که صرفا هم مربوط به مصرف مواد مخدر نباشد. مثلا فرد می‌گوید بیماری قند دارم ولی نمی‌توانم رژیم غذایی مناسب را اجرا کنم. این فرد باید بتواند با مراجعه به چنین مراکزی مشکل خود را حل کند. جالب است بدانید که سازمان بهداشت جهانی طرحی با نام ۲۵۲۵ دارد که از سال ۲۰۱۰ شروع شده و می‌خواهند ۲۵ درصد از مرگ‌های بین سن ۳۰ تا ۷۰ سالگی را تا سال ۲۰۲۵ کم کنند آن هم با پنج تغییر رفتار مثل کم کردن مصرف نمک و کنترل وزن و فشار خون و کاهش مصرف الکل و … اگر این تغییرات رفتاری اتفاق بیفتد، باعث می‌شود که ۲۵ درصد این مرگ‌ومیرها در دنیا تا سال ۲۰۲۵ کم شود و گفته می‌شود تاثیری که این اجرای این طرح در کاهش مرگ‌ومیرها در دنیا می تواند داشته باشد بیش‌تر از تاثیری است که پیشرفت علم پزشکی از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۵ دارد؛ ولی تا همین جا هم در این طرح ناموفق بوده‌اند! چون تغییر رفتار کار بسیار سختی است. من فکر می‌کنم ما درمان اعتیاد را هم باید به‌عنوان تغییر رفتار ببینیم با توجه به این نکته که حفظ تغییر رفتار هم خیلی مهم است.

*با همه‌ی این احوالات، پیشنهاد شما ما برای امروز استان کرمان و شورای هماهنگی که ریاست آن با استاندار است چیست؟
من آقای استاندار را دورادور می‌شناسم اما می دانم که شخصیت علمی و بسیار مثبتی دارند. نمی‌دانم چه‌قدر برای آسیب‌های اجتماعی و اعتیاد وقت می‌گذارند ولی می‌توانم حدس بزنم که آن‌قدر مشکلات ما و امورات اجرایی زیاد هست که شاید کم‌تر به این مقوله برسند لذا خواهشی که دارم این است استاندار محترم وقت بیش‌تری برای این حوزه بگذارند. درست است که اصلاح ساختار باید در بالا انجام شود ولی استانداران اختیاراتی دارند و می‌توانند جایگاه بالاتری به مدیر کل اجتماعی استانداری بدهند و سطح آن را ارتقا دهند. هماهنگی بین دستگاه‌ها هم باید بیش‌تر و دستگاه‌ها باید چابک‌تر شود. یک‌بار می‌خواستیم یک نامه‌ای به سازمان‌های متولی در امر اعتیاد بنویسیم متوجه شدیم بیش از ۲۰ دستگاه متولی اعتیاد وجود دارد که باید نامه را برای آن‌ها بفرستیم! این دستگاه‌‌ها گاهی کارهایشان با هم تداخل دارد و گاهی دست‌‌وپاگیر هم هستند. نمی‌دانم استاندار چه‌قدر می‌تواند در این حوزه تغییر ایجاد کند ولی انتظار می‌رود از اختیاراتی که دارند نهایت استفاده را ببرند. مردمی‌ کردن مبارزه با اعتیاد هم موضوع بسیار مهمی است.

انتهای پیام/*

اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۳۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۸
کاش آقای استاندار وقت کنند بخوانند امیدوارم ببیند!
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار