کد خبر: ۸۴۵۳۰۳
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۰ 03 May 2020

 
 
 
 

تابناک/علی سینا رویگریان /

مقدمه:
پرداختن به وضعیت جامعه کارگری مازندران بدون بررسی پیشینه و شرایط کنونی صنعت در مازندران، امکان‌پذیر نیست. زیرا اگرچه در اراضی کشاورزی، در باغداری، دامداری، صیادی، پرورش کرم ابریشم و..... کارگران بسیاری فعال بوده‌اند اما جامعه کارگری مازندران همراه با صنایع شکل گرفت.
شگفت آن که در حال حاضر، کشاورزی یکی از مهم‌ترین محورهای اقتصادی استان به‌شمار می‌آید اما بیش از پنجاه سال پیش، مازندران با حدود 800 واحد صنعتی و بیش از  16 هزار کارگر پس از پایتخت، صنعتی‌ترین استان کشور بود و شگفت‌تر آن که در آن زمان، بیشتر این واحدها در زمره صنایع تبدیلی بود و حتی مواد اولیه مورد نیازشان نیز از مناطق شمالی کشور تامین می‌شد.

***
داستان پرفراز و نشیب شکل‌گیری تشکل‌ها و جوامع کارگری در مازندران، با صنعت نساجی آغاز شد و از سال 1305 تا 1342 صنایع نساجی مازندران در شهرهای شاهی (قائمشهر فعلی)، چالوس، بهشهر و محمودآباد فعال گردید.
در شرق مازندران و در شهر کوچک «شاهی» یا قائم‌شهر کنونی، سه واحد تولیدی ریسندگی، بافندگی، و رنگرزی پارچه‌های پنبه‌ای، پشمی و گونی بافی راه‌اندازی شد. بعدتر؛ صنایع نساجی تولید چیت و اکریل تاب بهشهر نیز فعال شدند که پارچه‌های کتانی و الیاف مصنوعی را تولید می‌کردند. در غرب مازندران نیز کارخانه حریربافی چالوس تاسیس شد و تا پایان عصر پهلوی دوم، در مجموع، 8 واحد نساجی در مازندران فعال بود.
با رشد صنعت نساجی در مازندران، واحدهای صنعتی وابسته، مانند؛ پنبه پاک‌کنی در ساری، بابل، نکا و کیاکلا و کارخانة کیسه‌بافی به راه افتاد و صنعت نساجی رونق بیشتری یافت.
پس، داستان شکل‌گیری جوامع کارگری را با یادی از دو نمونه از صنعت نساجی؛ در غرب و شرق مازندران آغاز می‌کنیم:
در غرب مازندران، کارخانه حریربافی چالوس در سال 1315 راه اندازی شد. محصولات این کارخانه در خاورمیانه بی‌نظیر بود و بر اساس شنیده‌های موثق، حتی با حریر فرانسوی رقابت می‌کرد و مواد اولیه آن از پرورش‌دهندگان کرم ابریشم در غرب مازندران و شرق گیلان تامین می‌شد.
این کارخانه تا سال ۱۳۳۷ به تولید محصولات ابریشمی طبیعی مانند؛ انواع پارچه، جوراب، کراوات و... می پرداخت و فرآورده‌های این کارخانه به خارج از ایران نیز صادر می‌شد.
از آن جا که بافت اجتماعی منطقه را کشاورزان تشکیل می‌دادند، جامعه یک‌هزار و 500 نفری کارگران این کارخانه، به جز معدودی از اهالی بومی و مردم شرق مازندران، بیشتر از خراسان، اصفهان، گیلان و آذربایجان بودند. در نزدیکی این کارخانه، منطقه مسکونی کارگران؛ به «آسایشگاه» معروف بود که هنوز سالخوردگان چالوس، این محله را با همین نام می‌شناسند. اولین سینمای چالوس؛ با نام «سینما کارخانه» نیز از سوی همین واحد صنعتی راه‌اندازی شد که همه می‌توانستند از آن استفاده کنند.
تشکل‌های کارگری این کارخانه در جریان ملی شدن نفت، در قالب حزب های کارگری آن زمان فعال شدند و پس از کودتای 28 مرداد نیز از فعالیت بازماندند. بعدها، به بهانه انتقال این واحد صنعتی به رشت، کارخانه حریربافی چالوس تعطیل شد و محوطه و ساختمان‌های این کارخانه به وزارت کشاورزی و منابع‌طبیعی سپرده شد و پس از انقلاب در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت.

***
کارخانه نساجی مازندران در سال ۱۳۳۶ در شرق قائم‌شهر (شاهی سابق) تاسیس شد. هزینه این کارخانه بزرگ از محل اعتبارات دولتی تامین و از سه واحد صنعتی تشکیل شده بود. واحد شماره یک، چیت سازی بود، واحد شماره دو منسوجاتی مانند؛ پرده، ملحفه، پارچه پیراهنی، فاستونی و... را تولید می کرد و واحد شماره سه که در سال ۱۳۵۶ با سرمایه شرکت و با مشارکت بانک صنعت و معدن به بهره‌برداری رسید، برای تولید نخ و منسوجات نخی و نخ مصنوعی به‌کار گرفته شد.
کارگران این کارخانه نیز به دلیل بافت کشاورزی منطقه، بیشتر از اهالی سایر استان‌های کشور و به‌ویژه آذری‌های اهر، خلخال و اردبیل بودند. این کارخانه در دو شیفت فعال بود و تا دهه 70 حدود 5 هزار کارگر در واحدهای مختلف آن مشغول به کار بودند. نساجی مازندران برای فرزندان دبستانی کارگران، «مدرسه نساجی» را ایجاد کرده و با ساخت یک زمین فوتبال، تیمی با نام نساجی تشکیل داده بود. نساجی مازندران در بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک دارای نمایندگی فروش بود و محصولات مرغوب آن با بهای مناسب، در سراسر ایران مشتریان فراوان داشت.
در شرایطی که از اوایل دهه 50 همراه با صنعت نساجی، صنایع تولید محصولات و فرآورده‌های چوب، مانند؛ فیبر و کاغذ، صنایع تولید روغن‌های نباتی، محصولات لبنی و تولید آبمیوه و...  نیز در مازندران راه‌اندازی می‌شد، تشکل‌های خودجوش کارگری صنایع نساجی مازندران، اولین اعتراضات کارگری را در دهه 50 به دلیل پرداخت نشدن سود سهام، آغاز کردند که گاهی با همراهی خانواده‌ها و حمایت تشکل های دانشجویی شهرهای مجاور، باعث اخلال در عبور و مرور، دخالت پلیس ضدشورش و در نهایت منجر به بازداشت رهبران‌شان می‌شد.
در جریان انقلاب نیز کارگران نساجی قائم‌شهر، چیت‌سازی بهشهر، نکاچوب، کشت و صنعت شمال، معادن ذغال سنگ سوادکوه، چوب و کاغذ مازندران و.... با اعتصاب و شرکت در تظاهرات، با مردم همراه و همگام شدند. پس از انقلاب نیز کارگران این کارخانه‌ها در قالب شوراها و انجمن‌های اسلامی در پاکسازی کارخانه‌ها از عوامل رژیم پهلوی فعال بودند و در سال‌های جنگ تحمیلی نیز همراه با کار و تلاش صادقانه، با حضور در جبهه‌ها شهدای بسیاری را به جمهوری اسلامی تقدیم نمودند.

***
از اواخر دهه 60 و در هنگام مدیریت دولتی جوان، کم‌تجربه، غیرمتخصص و متاسفانه ناکارآمد، اولین آسیب‌ها به صنایع مازندران وارد آمد. زیرا در شرایطی که بیشتر کارخانه‌ها با تلاش ایثارگرانه کارگران و همکاری صادقانه کارشناسان فنی با بیشترین ظرفیت به تولید محصولات خود می‌پرداختند و مشکلات فنی ناشی از استهلاک ماشین آلات را به هر ترتیب رفع می‌کردند، مدیران؛ برای نوسازی کارخانه‌ها، توسعه خطوط تولید و رقابت با سایر کشورهای منطقه، قدمی بر نمی‌داشتند.
در کمتر از پانزده سال، فرسودگی ماشین آلات بخش‌های مختلف صنعت نساجی در قائم‌شهر که به روایت کارگران؛ در سال‌های آخر، دیگر به جز کفن و گونی محصولی تولید نمی‌کردند، رو به تعطیلی نهاد و  این شهر زنده و پرشور، شاهد اعتراض‌های پی‌در‌پی کارگرانی شد که بیکاری، دریافت نکردن دستمزدهای عقب افتاده و شرمندگی در برابر خانواده‌های خود را برنمی‌تابیدند.
مشـــکلات خصوصی‌سازی صنایع که در واقع، واگذاری به بانک‌ها و سازمان‌های نیمه‌دولتی بود همراه با تحریم‌های اقتصادی و واردات بی حساب و کتاب دهه 80 کار را به جایی رساند که کارخانه‌های مهم مازندران پی‌در‌پی تعطیل می‌شدند و وعده بهسازی و نوسازی و سرمایه‌گذاری خارجی، راه‌اندازی صنایع خودرو‌سازی در مازندران، تنها در شعارهای انتخاباتی مطرح می‌گردید.
فاجعه فروش ماشین‌آلات مستهلک؛ بخاطر پرداخت حقوق معوقه کارگران نساجی مازندران، تعطیلی کارخانه چیت‌سازی و بیکاری کارگران این کارخانه، همراه با واگذاری قسمتی از زمین‌ها و ساختمان‌های اداری آن؛ بابت بدهی کارخانه به شهرداری حاکی از آن بود که روز‌به‌روز بر مشکلات کارگران صنایع نساجی مازندران افزوده می‌شود و کارگران سایر واحدهای صنعتی مازندران نیز باید در انتظار سرنوشتی همانند آنان باشند.

***
از سال 90 به بعد، کارگران مازندران؛ همراه با دلسوخته‌گان این دیار؛ در رسانه‌ها چیزی به جز اخبار مایوس کننده نمی‌بینند!
در این سال؛ با مطرح شدن نام مالک کارخانه غنچه در میان مفسدان اقتصادی، مجتمع کشت و صنعت شمال که با خصوصی‌سازی واقعی هنوز فعال بود و شنیده‌ها حاکی از آن بود که اواخر دهه 80 حدود یکهزار و 500 کارگر در این واحد صنعتی مشغول به کار بودند، رو به تعطیلی نهاد و مشکل کشت و صنعت شمال و کارگران آن به معضلی مبدل شد که  مسئولین از کشیدن بار آن شانه خالی ‌کنند و کارگران در انتظار بمانند؛ زیرا شرایط واحدهای کارگری فعال هم چندان مساعد نیست.
دو سال بعد، مسوول انجمن صنفی کارگران معادن زغال‌سنگ سوادکوه از مسمومیت 60 کارگر معادن زغال‌سنگ سوادکوه و بستری شدن آنان در مراکز درمانی خبر داد و گفت: کارگران به دلیل عدم رعایت بهداشت شرکت در تغذیه، به اسهال، اسهال خونی و استفراغ مبتلا شدند که عده‌ای در بیمارستان زیراب بستری و عده‌ای به بیمارستان شهرستان قائم‌شهر اعزام شدند. مسوول انجمن صنفی یک‌هزار و 200 نفری کارگران معادن زغال‌سنگ سوادکوه، از پیمانکاران خواست؛ تغذیه سالم کارگران را در اولویت برنامه‌ریزی‌های خود
داشته باشند.

***
امسال و درست چند روز پیش، تشکل‌های صنفی جامعه کارگری، معیشت و امنیت شغلی را مهم‌ترین نگرانی خود توصیف کردند زیرا همزمان با شیوع کرونا وضعیت معیشت کارگران با حقوق فعلی بسیار دردناک‌تر شده است.
نمایندگان تشکل‌های جامعه صنفی کارگری نیروهای حفاظتی جنگل، واحدهای صنعتی و تولیدی بزرگ استان از جمله دشت ناز، صنایع چوب و کاغذ و نساجی، روز چهارشنبه گذشته به مناسبت هفته کار و کارگر، تشکل‌های کارگری در نشست با استاندار مازندران با اشاره به زمان تحریم سخت تا در شرایط کرونایی کارگران را نخستین قربانی وضعیت اقتصادی کشور دانستند و خواستار توجه و حمایت جدی مسوولان شدند.
دبیر اجرایی خانه کار و کارگر مازندران نیز در این نشست که حضور نماینده کارگران صنایع مازندران در آن ملموس نبود، تاکید کرد که به رغم تلاش‌های زیاد دولت اما همچنان به دلیل شرایط سخت تحریم و در سه ماهه اخیر با شیوع ویروس کرونا معیشت و اشتغال کارگران به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است.
او تصریح کرد که هنوز شاهد قراردادهای موقت یک طرفه و حتی امضا سفید در برخی از واحدهای تولیدی، صنعتی و فعالیت های خدماتی استان مازندران هستیم و این گونه قراردادها ناهنجاری اجتماعی و فساد را در جامعه گسترش می‌دهد.
او با یادآوری این مطلب که جامعه کارگری با حقوق یک میلیون و ۸۰۰هزار تومانی قدرت خرید ندارد و حتی در تهیه ارزاق عمومی با مشکل مواجه است، از سازمان تامین  اجتماعی که متعلق به جامعه کارگری است، خواست تا در همه مناطق استان شبکه بهداشتی و مراکز بیمارستانی را گسترش دهد.
مدیر کل آموزش فنی و حرفه ای مازندران نیز در سخنانی یادآور شد که 8هزار و ۷۰۰ نفر از کارگران واحدهای تولیدی، صنعتی و ساختمانی هم اکنون در جستجوی کار هستند.
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی مازندران نیز به صراحت اعلام کرد که با شیوع ویروس کرونا  ۲۰ هزار نفر از کارگران استان به صورت مقطعی بیکار شدند و تاکنون 7 هزار نفر از آنان با پالایش و بررسی برای دریافت بیمه بیکاری شناسایی و معرفی شدند و با اشاره به این که سال گذشته ۱۷هزار پرونده با موضوع روابط کار در استان مورد بررسی قرار گرفته است، تاکید کرد که بیشتر این پرونده‌ها مربوط به مشکلات و احقاق حقوق کارگران مشمول قانون کارهای سخت و زیان‌آور بوده است.

***
استان مازندران با بیش از 440 هزار هکتار زمین، 44 درصد از برنج مورد نیاز کشور را تامین می‌کند.
استان مازندران 35 هزار هکتار از زمین‌هایش را به کشت دانه‌های روغنی تخصیص داده ‌است.
استان مازندران می‌تواند هرسال بیش از 2 میلیون تن مرکبات تولید کند.
به شرط آن که با مکانیزه کردن زمین‌های کشاورزی برای صادرات و یا فرآوری این محصولات پیش از صادرات، اقدام کند. به شرط آن که با ایجاد و توسعه صنایع تبدیلی که در مازندران لازمه کشاورزی است، به ارزش صادرات بیافزاییم و شرایط برای اشتغال مهیا شود زیرا هنوز کشورهای همسایه مانند: عراق، ترکمنستان، روسیه، آذربایجان، ازبکستان، تاجیکستان و...  به محصولات کشاورزی استان مازندران نیاز دارند.
اما زندگی و معیشت کارگران صنایع مازندران گلی نیست که در شرایط شیوع کرونا به سبزه نیز آراسته شود! قصه تلخ زندگی آنان هنوز پایان خوش ندارد!

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار