حلوای پسین و ملح اول

کد خبر: ۱۵۳۹۹۷
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۴ - ۲۲:۵۵ 29 December 2015

در روز ولادت رسول اکرم (ص) هستیم. انسان والایی که خالقش به جان وی قسم می خورد و «لعمرک» می گوید:

ای لعمرک حق تو را مر عُمر خواند * پس خلیفه کرد و بر کرسی نشاند

مثنوي معنوي ؛دفتر پنجم

نه فقط به جان حضرت (ص) بلکه به محلّی که در آن مقیم و مستقر هست نیز سوگند می خورد و می فرماید: « لَا أُقْسِمُ بِهَٰذَا الْبَلَدِ . وَأَنتَ حِلٌّ بِهَٰذَا الْبَلَدِ » ؛(بلد؛1_2) این مکان به یُمن تشریف حضور تواز مکانت و منزلتی برخوردار شده است که ارزش قسَم خوردن دارد.

ای خاک تو توتیای بینش* روشن به تو چشم آفرینش

نظامي ؛ليلي و مجنون

از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت* بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم

ديوان حافظ ؛غزل:372

جانی که بلا گردان امّت می باشد: « وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ ...» ؛(و [لى‏] تا تو در ميان آنان هستى، خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند)؛(انفال ؛33)هنگامی که پیغمبر اکرم در گذشت، امیر المؤمنان فرمود:« کانا فی الأرض امانان»، دوتا وسیله امنیت در روز زمین بود ، «رفع احدهما و بقی الآخر» مراد از:«رفع احدهما» پیغمبر اکرم است «و بقی الآخر» که آن به تصريح قرآن استغفار باشد:«وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يسْتَغْفِرُونَ»

پيامبري كه " رَحْمَةً لِلعالَمينَ"بود« وَما اَرْسَلْناكَ اِلّا رَحْمَةً لِلعالَمينَ»؛(انبیاء ؛107)

ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها * ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها

امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی * بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا

ديوان شمس ؛غزل:1

«ابن عباس» گوید: پیامبر گرامى صلى الله علیه وآله به راستى براى مردم شایسته کردار و با ایمان و نیز مردم بداندیش و کفرگرا رحمت است، چرا که وجود گرانمایه او براى مردم با ایمان به خاطر هدایت به سوى حق و عدالت با گفتار و عملکرد شایسته و ارائه الگوى نیکو در دنیا و شفاعت در آخرت رحمت است، و براى مردم کفرگرا و حق ستیز در این جهان مایه رحمت است از نابودى و عذاب و مسخ شدگى و انواع بلاها و گرفتارى ها.

پيامبرآوری كه توسط انبياي گذشته بعثت و رسالتش خبر داده شده بود :«...وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ...»؛( ...و به پيامبری که بعد ازمن می آيد و نامش احمد است ، بشارتتان می دهم...)؛(صف؛6)

بود در انجیل نام مصطفی* آن سر پیغامبران بحر صفا

بود ذکر حلیه‌ها و شکل او * بود ذکر غزو و صوم و اکل او

مثنوي معنوي ؛دفتر اول

پيام آوري كه خاتم انبيا و رسل بود «...وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ...»؛(... و ليكن فرستاده خدا و خاتم- سرآمد و پايان‏بخش- پيامبران است...)؛(احزاب ؛40)

ای ختم پیمبران مرسل * حلوای پسین و ملح اول

نظامي ؛ليلي و مجنون

انسان والائی که به علو کمال و کمال علو نائل آمده بود:

بلغ العلی بکماله * کشف الدجی بجماله

سعدی

الگوی کامل و اسوه حسنه که در مصحف شریف اخلاقش با عظمت توصیف گردیده :«وَ اِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظيمٍ»؛(قلم؛4)

حلواي پسين بود و ملح اول و "اول المسلمين" آنگونه كه در قرآن مي فرمايد:«لَا شَرِيكَ لَهُ ۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ »؛(همتايى براى او نيست; و به همين مامور شده ‏ام; و من نخستين مسلمانم!) ؛(انعام ؛163 ) كه مراد از اولين؛اوليت رتبي در كنار تاخر ترتيبي مي باشد.

ختمهایی که انبیا بگذاشتند * آن بدین احمدی برداشتند

قفلهای ناگشاده مانده بود * از کف انا فتحنا برگشود

او شفیع است این جهان و آن جهان * این جهان زی دین و آنجا زی جنان

مثنوي معنوي ؛دفتر ششم

در ترتیب ؛آخرین پیام آور الهی و در رتبه و منزلت؛ برترین رسولان و «شمع جمع آفرینش» و «اول المسلمین» بود.

در این ره انبیا چون ساربانند * دلیل و رهنمای کاروانند

وز ایشان سید ما گشته سالار * هم او اول هم او آخر در این کار

احد در میم احمد گشت ظاهر * در این دور اول آمد عین آخر

ز احمد تا احد یک میم فرق است * جهانی اندر آن یک میم غرق است

شيخ محمد شبستري ؛گلشن راز

برای شناخت پیامبر (ص) قابل اعتمادترین منبع قرآن و سخن مستند معصومین علیهم السلام می باشد. در قرآن پیامبر (ص) به عنوان « سِراج مُنِير» و چراغ عالمتاب و پرفروغ معرفی شده است:«وَ داعِیاً إِلَى اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً»؛(احزاب ؛46)

بر او ختم آمده پایان این راه * در او منزل شده «ادعوا الی الله»

شيخ محمد شبستري ؛گلشن راز

استضائه و کسب نورانیت از وجود مبارک رسول گرامی (ص) از رهاوردهای مبارک تعامل با آن جان گرامی محسوب می شود.

شمعی که نه از تو نور گیرد * از باد بروت خود بمیرد

نظامي ؛ليلي و مجنون

قرآن در ارتباط با رسول اکرم (ص) و خطاب به حضرت (ص)می فرماید: «وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ يَسْمَعُواْ وَتَرَاهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ»( ...به تو نگاه می کنند ولی تو را نمی بینند.)؛ (اعراف؛198) آیه ای راهبردی و کاربستی در ارتباط با رسول اکرم (ص) می باشد نگاه کردن یک مقوله است و رؤیت و مشاهده طلبی دیگر. مثلاً گفته می شود: «نَظَرتُ إلَی القَمَرِ وَ لَمْ أرَه» آنچه مهم است «دیدن» است. قرآن در توصیف حضرت ابراهیم (ص) می فرماید: «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ » ؛(و اين گونه، ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقين‏ كنندگان باشد) ؛(انعام ؛75)به ابراهیم (ع) ارائه کردیم و رؤیت کرد، شما هم از قابليت لازم برخوردار گرديد تا ببينيد.

چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است* بر رخ او نظر از آینه پاک انداز

غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند * پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

ديوان حافظ؛غزل:264

اویس قرنی پیامبر (ص) را زیارت نکرد ولی به چشم دل، حضرت (ص) را مشاهده و استفاده لازم را نمود.

آن حضرت (ص) در قرآن به عنوان عبد و بنده مطلق معرفی و توصیف شده است. سایرين بندۀ جلوه ای از جلوات خداوند می باشند ؛ یکی عبدالکریم است یکی عبدالرزاق، یکی عبدالغفار و ... ولی پیامبر (ص) عبدالله است و بنده مطلق خداوند. در قرآن هر جا به بندگی پیامبر اشاره شده است با ذکر نام و قرینه ذکر شده مثلاً می فرماید: «وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا اْلأَيْدِ... »؛(سوره ص؛آيه 17) یا می فرماید: «﴿وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادی رَبَّهُ أَنّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ »؛(سوره ص ؛آيه 41) و یا می فرماید:«وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِيمَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ أُوْلِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ »؛(سوره ص ؛آيه 45) ولی در مورد پیامبر اکرم (ص) هر جا به بندگی آن حضرت (ص) اشاره شده بدون ذکر نام می باشد مثلاً می فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجَا» یا می فرماید: «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا»؛(فرقان؛1) یا می فرماید: «سُبْحانَ الَّذي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الْأَقْصَي الَّذي بارَکْنا حَوْلَهُ...» ؛(اسرا؛1)یا در سوره نجم می فرماید: « فَأَوْحَي إِلي عَبْدِهِ مَا أَوْحَي» ؛(نجم؛10)ملاحظه می شود که هیچ جا نام حضرت (ص)نیامده است زيرا كه تصريح به نام ؛توضيح واضح مي باشد و لزومي براي آن نيست.

در قرآن وقتی به معراج حضرت موسی (ع) اشاره می شود می فرماید: «وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ...»؛(چون موسی به ميعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت ...)؛(اعراف؛143)

ولی در مورد پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «سُبْحانَ الَّذي أَسْري بِعَبْدِهِ» موسی (ع) رفت ولی پیامبر گرامی را بردند «گر می برندت واصلی»

احمد ار بگشاید آن پر جلیل * تا ابد بیهوش ماند جبرئیل

چون گذشت احمد ز سدره و مرصدش * وز مقام جبرئیل و از حدش

گفت او را هین بپر اندر پیم * گفت رو رو من حریف تو نیم

باز گفت او را بیا ای پرده‌سوز * من باوج خود نرفتستم هنوز

گفت بیرون زین حد ای خوش‌فر من * گر زنم پری بسوزد پر من

حیرت اندر حیرت آمد این قصص * بیهشی خاصگان اندر اخص

مثنوي معنوي ؛دفتر چهارم

حضرت موسی از خدا شرح صدر می خواهد و عرض می­کند « قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»؛(طه؛25) ولی به پیامبر خاتم(ص) بدون اینکه بخواهد عطا می شود: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»؛ (آيا براى تو سينه ات را نگشاده ايم ؟)؛(انشراح ؛1) و: "دولت آن است که بی خون دل آید به کنار"

حضرت موسی (ع) «شنید» ولی رسول خاتم «دید»: « لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى»؛(به راستى كه [برخى] از آيات بزرگ پروردگار خود را ديد)؛ (۱۸).(نجم؛18 )از فضیلت های ارزشمند پیامبر (ص) دیده وری آن حضرت (ص)است . مولانا گوید:

سر کشد گوش محمد در سخن * کش بگوید در نبی حق هو اذن

سر به سر گوشست و چشم است این نبی * تازه زو ما مرضعست او ما صبی

مثنوي معنوي ؛دفتر سوم

الحمد لله رب العالمين

اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار