به گزارش تابناک : بیتردید فضای انتخابات ریاست جمهوری خصوصاً در ایجاد بازتاب در این انتخابات اثرگذار بود و مواضع حمایتی رئیس مجلس از دولت مستقر در عین نقد سازنده، از وجهه ایشان شخصیتی پخته و منطقی را به دور از هیاهوهای کاذب ساخته و پرداخته کرد. اما نواب رئیس منتخب و ابقا شده نیز هر یک نماینده طیفی از افکار و عقاید و منش و روش با همان رویکرد اعتدالی گرچه یکی از بال به اصطلاح چپ و دیگری راست حاوی پیامی روشن برای افراطیون و شرطیون بودند.
اما روی سخن نگارنده درخصوص چرایی و چگونگی عدم توفیق خصوصاً فراکسیون امید در تصاحب دیگر کرسیها در مقایسه با سال گذشته است که توفیق حداقلی را نصیب این فراکسیون ساخت.
در یک ارزیابی کلی میتوان گفت اساساً ساختارمندی تشکیلاتی به معنای حرفهای آن هنوز در این طیف سیاسی نهادینه نشده است و در کنار نقاط قوت نقاط ضعف قابل توجهی نیز در این طیف فعال سیاسی به چشم میخورد. در سپهر سیاسی و سیاستورزی ایران گروهها و جبههها و تشکلها با عناوین متعددی حضور دارند که بویژه در ایام انتخابات فعالیت پررنگتری به خود میگیرند و مییابند. اما روی سخن آنجا است که در تمامی آنها ساختار حزبی متقنی را شاهد نیستیم. شاهد مثال، شکلگیری حزب ندای ایرانیان و جبهه امید در کنار طیفهای دیگر با گرایشات و سلایق سیاسی مختلف بدون ارتباط ارگانیک با اعضا و اساساً فاقد بودن فرآیند جذب تشکیلاتی و تربیت و توسعه منابع انسانی است که بتواند این ظرفیت را در بزنگاههای بخصوص و در نقطه عطف آن میادین انتخابات به منصه ظهور و ثبوت رساند. نگاهی به کشورهای موفق و توسعه یافته از منظر سیاسی این نکته را در ذهن متبادر میسازد که به واقع این توفیق به غایت روی زیرساختهای مدنی و پیشرفتهای فراگیر اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی جامعه و کشور اثرگذار بوده است.
اساساً این ساختار است که از تشتت و سردرگمی در فرازهای فعالیتهای سیاسی و وجوه در هم تنیده آن جلوگیری و نقشه راه متقنی را در جلوی دیدگان فعالان در این سپهر ترسیم مینماید و ظرفیتساز و کنش افزون است.
تنها در این صورت است که شاهد رفتارها و کنشها و واکنشهای به غایت حرفهای از سوی بازیگران در این عرصه خواهیم بود و بداخلاقیها جای خود را به حرفهایگری خواهد داد. برخورداری کشور از ظرفیتهای بی بدیل در طیف جامعه دانشگاهی و جوانان و فرهیختگان نویدبخش است که به منزله ابزاری پویا در خدمت این توسعه یافتگی پیشرو است و دیگر زمان آن فرا رسیده که با طرحی نو عزم حاکمیت جزم تحزب به معنای اصیل آن گردد.
نوعاً در ساختار چنین تحزبی است که ظرفیتهای نهفته عیان میگردد و به خدمت کارکردی این ساختار درمیآید و در این بهکارگیری است که هرم مدیریتی کشور به شکل حرفهای معماری میشود و به صورت زنجیروار در سایر پایگاههای قدرت اثر خود را برجای میگذارد.
در کشورها و نظامات پیشرو نیز وجود احزاب پویا با کارکردها و خط مشیهای گونهگون نه تنها با یکدیگر در جامعه مدنی همزیستی مسالمتآمیز دارند بلکه در عین رقابت در شاکله دولت و حکومت در راستای هم افزایی پیش میروند و مقام عالی اجرایی خود را وامدار این تفکر دانسته و میداند و این گونه است که منافع ملی و میهنی جایگزین خودبرتربینیها و خودرأییها و انحصار میشود.
الگوی مناسب تحزب در کشور باید با توجه به همه ظرفیتها خصوصاً جامعه زنان و جوانان فرهیخته و صاحبنظران و نظریهپردازان شکل گیرد و نظم یابد و این گونه نباشد که به دلیل ضعف توسعهای شاهد سرمایهگذاری روی افرادی باشیم که اساساً نحله اصیلی ندارند و در یک برهه از جانب به اصطلاح جریان راست به چپ و بالعکس متمایل میشوند.