سرویس فرهنگی|هنر موسیقی یکی از فعالیتهای بشری است که همواره به عنوان اصلیترین نیازهای زندگی انسان به شکلهای گوناگون نقش مهمی را ایفا میکند و شاید بتوان گفت بشر بدون موسیقی دارای زندگی بدون روح است. موسیقی در مناطق مختلف دارای ریشه و پیشینه خاص خودش بوده و از اصالت برخوردار است و موسیقی فولکلور از این دسته موسیقیها است.
در استان مازندران نیز موسیقی فولکلور دارای قدمت و پیشینیه بسیار بالا و ارزشمندی است و پرورش دهنده مفاخر و بزرگان نامداری در این عرصه است. از سویی دیگر با پیشرفت تکنولوژی، میتوان گفت دنیای موسیقی نیز دستخوش تغییراتی شده است که برخی آسیبها را به ریشه و اصالت موسیقی سنتی اصیل و فولکلور وارد آورده است.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه، با «هادی فتوحی» یکی از اساتید و مدرسان موسیقی سنتی و فولکلور مازندران مصاحبهای انجام دادیم که در زیر میخوانید.
رشد مدرکگرایی در موسیقی
*آخرین وضعیت موسیقی در مازندران را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما باید موسیقی فولکلور و سنتی ایرانی خودمان را مورد توجه قرار دهیم به طوری که حتی موسیقی فولکلور مازندرانی بینهایت بیشتر از موسیقی سنتی اهمیت دارد ولی متأسفانه نه تنها آن طور که در خور شأن این موسیقی باشد به آن بها داده نشد بلکه پرورش هم داده نشده است یعنی ما دیگر در مازندران اساتیدی مانند استاد اسحاقی، استاد خوشرو و استاد علیزاده و امثالهم نداریم و بعد از این عزیزان، عملاً موسیقی فولکلور ما دفن شده است و آن وقت است که با یک موسیقی سطحی و «پاپیولر» که یک برداشت آنی و زودگذر از موسیقی فولکلور مازندران است.
اگر در موسیقی، نگاه ما به کمیت باشد میبینیم که در همه جای ایران آموزشگاههای موسیقی زیادی بازگشایی شده است و مدرسان و هنرجویان این رشته هم زیاد شده است اما بر روی کیفیت آن بحث وجود دارد که طی آن در این حوزه سیاستی بنا نهاده شد که یک موزیسین باید حتماً تحصیلات آکادمیک موسیقی داشته باشد تا بتواند در ین زمینه فعالیت کند که این سیاست از برخی جنبهها بسیار خوب است که یک هنرمند دارای تحصیلات عالیه این رشته باشد اما در سوی دیگر هنرمندانی هستند شاید وارد دانشگاه نشدند ولی درس آن را خواندند و شاگردی کردند و خیلی از تکنیکها و رموز هنر را از اساتید خودشان آموختند و توانمندیهای بسیار فراوانی در موسیقی دارند این دسته از افراد هنرمند کمی به کنار گذاشته شدند و گوشهنشین شدند اما در سوی دیگر عدهای جوان آمدند که صرف داشتن یک لیسانس یا فوقلیسانس در رشته موسیقی، حتی سیاستگذاری یک بخش از این حوزه را در دست گرفتند و این افراد یک آسیب وحشتناکی را به حوزه موسیقی وارد کردند چون مدرکگرایی در موسیقی این وضعیت را رقم زده است در حالی که هنر تنها رشتهای است که نمیتوان فقط با داشتن یک مدرک کاغذی آکادمیک آن را ارائه کرد در حالی نواختن اصولی، درست و صحیح یک ساز ملاک تصمیم جامعه و مخاطب میشود نه آن مدرک لیسانس و فوقلیسانس.
وجود 1000 آموزشگاه موسیقی افتخار نیست
*فکر نمیکنید این تعبیر شما بهنوعی سیاهنمایی باشد؟
البته قصد سیاهنمایی ندارم ولی میخواهم بگویم این ایراد وجود دارد و الزاماً کمیت هم دلیل بر کیفیت نیست و مدیران ما افتخار میکنند به این که مثلاً در مازندران بالغ بر هزار آموزشگاه موسیقی وجود دارد و این افتخار نیست چون فقط کمیت دیده شد و در حالی که ای کاش مثلا 200آموزشگاه وجود داشت که از نظر کیفی فعال بودند.
چه بسا هنرمندانی که در زمینه موسیقی دانشگاه نرفتند اما اساتید به نام، بزرگ و صاحب سبک موسیقی مانند استاد شجریان و پایور در حوزه موسیقی دانشگاه نرفتند ولی چیزی از نام کیفیت و هنر والای این افراد کم نشده است.
به هر حال وضعیت موسیقی فولکلور مازندران را خیلی جالب نمیبینم ولی از آن طرف هم خیلی بد هم نیست چون تلاش و فعالیتهایی در این حوزه صورت میگیرد ولی به صورت جمعی کار انجام نمیشود و همه گروهها مشارکت داده نمیشوند و جزیرهای عمل میشود و این سبب میشود هنرمندان در شهرستانها با وجود قابلیتهای بسیار فراوانی که دارند از وجودشان استفاده نمیشود.
*دیده شدن در پایتخت
* آیا در کشور ما عرصه و امکاناتی برای معرفی هنرمندان خوب ایرانی حوزه موسیقی وجود دارد یا که تا به امروز تلاش خود هنرمندان بوده است؟
باید گفت هم بله و هم خیر، چون نمیتوان گفت که هیچ امکانات و عرصهای وجود ندارد بلکه وجود دارد ولی به اندازه کافی نیست و به طور مساوی تقسیم نمیشود و این باعث میشود یک هنرمند شهرستانی برای دیده شدن مجبوراً به پایتخت برود و کار کند در حالی در یک شهرستان کوچک بسیار به سختی و شاید دیده شود. ولی واقعیت این است که هنرمند باید کار هنری خودش را انجام دهد و «بیزینس من» هایی مانند همه جای دنیا باید این هنرمندان را پیدا کنند و کار آنها را به کمپانیها ارائه کنند و معرفی شوند که البته در ایران چنین چیزی نداریم.
لزوم تقویت موسیقی سنتی
* بهنظر میرسد موسیقی هم بنا بر مقتضیات اجتماعی و طرز زندگی مردم آن، تغییر کرده است. اگر اینگونه است، آیا این را آسیب میدانید؟ راه برونرفت چیست؟
خُب این طبیعی است که موسیقی هم مانند سایر موضوعات این حوزه دستخوش تغییراتی شده است ولی باید دید که آیا این تغییرات 100 درصد نیاز بوده است یا خیر. آیا نمیشد همان موسیقی را حفظ کنیم ولی چیزهای جدیدی به آن اضافه کنیم. مگر در اروپا که مهد موسیقی کلاسیک است، امروز موسیقی «بتهوون»، «باخ» و «شوپن» اجرا میشود، اتفاقاً خیلی هم حمایت میشود اما مخاطب زیاد ندارد ولی از طرف دولت و مراکز و کمپانیها حمایت میشود چون به این آگاهی رسیدند که اگر موسیقی کلاسیک آنها رواج پیدا کند و پایدار باشد و هنرمندان خودش را داشته باشد آن وقت که موسیقیهای دیگر بهتر جان میگیرند و دارای غنای بیشتری میشوند.
در ایران هم اگر موسیقی سنتی ما قدرت بگیرد طبیعتاً موسیقی پاپ ما هم قویتر خواهد بود ولی در غیر این صورت موجب آسیب میشود که در این بین موسیقی دیجیتال که به دست افرادی که موزیسین نیستند و یا اصلاً موسیقی را نمیشناسند آسیب بیشتری به اصالت موسیقی سنتی رسانده است.
از طرفی هم متأسفانه قانون در کشور ما اعمال نمیشود و نرمافزارهای موسیقی به راحتی و با کمترین هزینه در اختیار همه قرار میگیرد و هر کسی به خودش اجازه میدهد به قول خودش موسیقی بسازد و همه اینها آسیب جدی به موسیقی سنتی ایرانی و فرهنگ ایرانی است.
آسیبدیدگی در همه بخشهای موسیقی
* به نظرشما در حال حاضر کدام بخش از موسیقی ایران صدمه بیشتری دیده و نیاز به ترمیم و توجه بیشتری دارد و چگونه باید به آن خواهید پرداخت؟
به نظر من همه بخشهای موسیقی ایرانی آسیب دیده است، اما وقتی دروازههای موسیقی پاپ باز و به یکباره حجم زیادی از موسیقی پاپ وارد موسیقی کشور شد در اینجا موسیقی سنتی دچار آسیب شد. آدمای متخصص سر جای خودشان نیستند که این در حوزه موسیقی هم اینگونه است و گاهی نظراتی را ارائه میکنند که هیچ منطق و علمی در آن وجود ندارد.
* آیا تعاملی بین آموزشگاههای معتبر با آموزش و پرورش در زمینه تدریس موسیقی سنتی ایرانی وجود دارد؟
هیچ تعاملی متأسفانه در آموزش و پرورش وجود ندارد و فضای باز ندارد و این اجازه را نمیدهد برای آموزش موسیقی سنتی ایرانی اما گاهی به دنبال استفاده ابزاری از موسیقی هستند.
آموزش و پرورش باید یک استاد مجرب و البته متعهد موسیقی را به عنوان مشاور برای خود برگزیند و از او مشورت بگیرد و چقدر خوب است که متشکل از تعدادی موسیقیدان در قالب هیأتی در کنار خود داشته باشند و با آنها در حوزه آموزش موسیقی مشورت بگیرد و این دارای بار علمی و منطقی است.
ردیف موسیقی ایرانی یک گنجینه است
* با گذشت این همه سال و ورود تکنولوژی و تغییر ذائقه هنری جامعه آیا به نظر شما ضرورت دارد در ردیفهای موسیقی هم یک بازنگری یا تغییر و تحول ایجاد شود؟
کاملاً مخالف این هستم که تغییری در ردیفهای موسیقی ایرانی ما ایجاد شود چون ردیف موسیقی ایرانی یک گنجینه است که باید به همین شکل باقی بماند هر چند ردیف ایرانی کامل نیست. باید کارهای دیگری انجام شود تا کمبودها و خلاءهای موسیقی ایرانی پوشش داده شود که البته یک سیستم آموزشی قوی با حضور اساتید موسیقی صاحب نام و به اصطلاح خاک خورده موسیقی باشد، نیازمند است تا بتواند نیازها را برآورده کند.
در سیستم آموزشی موسیقی نمیتوان به شیوه سلیقهای کار کرد و انتظار موفقیت داشت باید بستر و امکانات لازم از سوی دولت فراهم شود که در این صورت میتوان هنرمندان ناب و طراز اول را شناسایی کرد و پرورش داد.
بلاغ