ماجرای غمانگیز قتل «رومینا» به دست پدرش و موارد مشابه آن، زمینههایی اجتماعی دارد که اگر به موقع شناسایی نشوند و برای حل آنها برنامهریزی انجام نگیرد، بار دیگر تکرار میشوند و جامعه را با مشکلات جدی مواجه میکنند. در راستای تحلیل چندبعدی این پدیده، با ابراهیم فیاض، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، به گفتوگو نشستیم که حاصل این گفتوگوی صریح و چالشی از نظر میگذرد.
ایکنا ــ این روزها تحلیلهای جامعهشناختی مختلفی درباره زمینههای اجتماعی که منجر به قتل رومینا شده است، مطرح میشود. از نظر شما چه عواملی در این قضیه دخیل بودهاند؟
به نظر من، گسلهای مختلف جنسیتی، قومی و مذهبی چنین حوادثی را رقم میزند.
ایکنا ــ بعضی از صاحبنظران اجتماعی معتقدند اگر ازدواج در سنین پایین رواج پیدا کند، چنین اتفاقاتی کمتر میشود. در مقابل، عدهای از کارشناسان نیز ازدواج در سنین پایین، را کودکهمسری و کودکآزاری اطلاق میکنند و آن را نقض حقوق کودک میدانند. نظر شما در این زمینه چیست؟
صد در صد موافق ازدواج در سنین پایین هستم. کسی که بالغ میشود، بهتر است سریعاً ازدواج کند. به جرئت میگویم اگر ازدواج، زود انجام شود، ۹۰ درصد مشکلات و مسائل جامعه مستقیم و غیرمستقیم حل میشود. رومینا هم کودک نبوده بلکه ۱۴ سال سن داشته و بالغ بوده است. کودک یعنی بچه شش، هفت ساله. ازدواج با کودک شش، هفت ساله خلاف دین است که البته متأسفانه در برخی مناطق کشور مثل سیستان و بلوچستان دیده میشود.
ایکنا ــ ترغیب زودهنگام نوجوانان به ازدواج، آنان را بعداً پشیمان نمیکند؟ از این جهت که هنوز نسبت به خود و دنیایی که در آن زندگی میکنند، اطلاعات کافی ندارند.
اگر رومینا زنده بود و ازدواج کرده بود، بهتر بود یا اکنون که جانش را از دست داده؟ یک عده در این ماجرا اصرار میکنند که پدر، اعدام شود. آیا با اعدام پدر مشکل حل میشود؟ با اعدام او خانواده رومینا بیشتر آسیب میبینند. مشکل را باید ریشهای حل کنیم. باید برای ازدواج آسان نوجوانان و جوانان برنامه داشته باشیم.
در حال حاضر، طلاق و پشیمانی در زندگیها، نسبت به گذشته که ازدواج در سنین پایین انجام میشد، بیشتر است. اتفاقاً عشق نوجوانی که در بازه سنی ۱۳ تا ۱۸ اتفاق میافتد، بسیار عمیق است، یعنی عشق خالص است. از سن ۱۸ تا ۲۵، عشق جنسی حاکم است و از سن ۲۵ به بعد دیگر عشق بسیار کمرنگ میشود و فقط میل جنسی حاکم است.
یکی از مؤلفههای اصلی عشق، خاطره و حافظه است. عشقی که در سنین نوجوانی برای دختر ایجاد شود و به ازدواج منجر شود، در ذهن او ثبت میشود و زندگی با دوامتری نسبت به کسانی که دیر ازدواج میکنند، خواهند داشت. تعارف را کنار بگذاریم، وقتی پسری یا دختری به سن ۲۵ رسیده و هنوز ازدواج نکرده، احتمالاً چند رابطه را تجربه کرده است و در صورت ازدواج، ذهن او پر از خاطرههای متفاوت از افراد دیگر است. لذا دوام زندگی آنها نسبت به کسی زود ازدواج کرده، کمتر است.
یکی از مشکلات دیگر که جوانان مجرد پیدا میکنند و در آنها نهادینه میشود، خودارضایی است. گاهی متأسفانه این عادت زشت حتی پس از ازدواج نیز همراه آنها میماند. یکی از شاگردان خوب من این موضوع را به شکل علمی بررسی کرده و حتی موردی را برای من بازگو کرد که خانمی ۴۵ ساله، از این عادت شوهر خود خبر داده است. راهی جز این نیست که فاصله بین زمان ازدواج و سن بلوغ برداشته شود. بعضیها میخواهند ازدواج نوجوان را چیز عجیب و غیررایج جلوه دهند، در حالی که با یک جستوجوی ساده در اینترنت متوجه میشوید، این موضوع همه جای دنیا وجود دارد و فیلم زندگی نوجوانانی که صاحب زندگی و فرزند هست، در دسترس است.
البته که ازدواج در سنین نوجوانی نیاز به آموزشهای اساسی دارد که این امر قبلاً به خوبی در خانوادهها انجام میشد. خالهها و عمهها، دخترها را آموزش میدادند و داییها و عموها، پسرها را. در شهرستان کازرون که ما بزرگ شدیم، چنین چیزی وجود داشت و در نقاط دیگر کشور هم مشابه آن را دیدهام.
ایکنا ــ برخی اعتقاد دارند که عشق و نیازهای عاطفی و جنسی در جامعه ما تابو است و به اندازهای که باید درباره آن صحبت نمیشود، لذا نوجوانان توانایی مدیریت عشق و مسائل جنسی خود را ندارند. این ادعا را چگونه تحلیل میکنید؟
درست میگویند، اشعار و آثار ادبی ایرانی، مملو از مضامین عشقی است. نباید عشق را چیز منفی بپنداریم. صداوسیما، متهم ردیف اول است که به جای بیان زیباییهای عشق، به نشان دادن فیلمهای خشن، جنایتآمیز و بیبندوباری اقدام میکند. قبل از انقلاب، سریالی به نام «آتش بدون دود» به کارگردانی مرحوم نادر ابراهیمی ساخته شد که به زیبایی، مفهوم عشق را بیان میکرد. اما در دوران انقلاب و بعد از انقلاب، مارکسیستها مفهوم عشق را از بین بردند.
ما مارکسیسمزده شدیم، چون مارکسیستها با نگاه تکبعدی خود همه چیز را در اقتصاد منحصر میکردند. اگر فضای شوروی متقدم را بررسی کنید، میبینید مفاهیم عشق در فیلمهای آنان وجود نداشت. همان کسانی مثل «شاملو» که با ادبیات مارکسیستی خود، همه چیز را در اقتصاد و جنگ خلاصه میکردند، بعد از انقلاب، شعرهایی مثل «عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد» سرودند و به جمهوری اسلامی طعنه زدند که عشق را در جامعه، از بین برده است. البته مارکسیستها از این رویکرد پشیمان شدند اما ما هنوز تحت تأثیر آنها ادامه میدهیم!
ایکنا ــ آیا فقط رویکرد مارکسیستها عامل این موضوع بوده است؟ خوانشهای متحجر دینی هیچ نقشی نداشتهاند؟
باور کنید متحجرهای دینی ما هم تحت تأثیر مارکسیستها بودهاند. باند راست سنتی و حزب بازار، برخلاف ظاهر خود که شاید لیبرال تلقی شوند، ریشهها و خاستگاههای مارکسیستی دارند. اینها کار خود را با ترور شروع کردند در حالی که ترور، آموزهای مارکسیستی است و در اسلام مطلقاً جایگاهی ندارد. امام(ره) هیچگاه کار آنها را تأیید نکردند. اینها باعث شدهاند که فرهنگ ایرانی و اسلامی در سرزمینمان، ادامه حیات پیدا نکند. همچنین باعث شدهاند که به جای گفتوگو، خشونت در جامعه رواج پیدا کند. به جای عشق، شکاف مذهبی و قومیتی در جامعه بیشتر شود. به جای موسیقی سالم و نشاطآور، موسیقی خشک و بیروح و خشن ترویج شود. در حال حاضر، مناسبات عاطفی و عشقی اولیه بین زن و مرد، تقریباً نابود شده است.
مگر حضرت خدیجه(س)، عاشق حضرت محمد(ص) نشد؟ مگر سن حضرت خدیجه(س) از حضرت محمد(ص) بیشتر نبود؟ آیا جامعه ما در حال حاضر، میپذیرد که زن عاشق پسری بشود و از او درخواست ازدواج کند؟ قطعاً نه، پس تابوهای زیادی وجود دارد که به آنها دچار شدهایم.
نوجوان در سنی قرار دارد که باید نیازهای جنسی و عاطفیاش از سوی خانواده به رسمیت شناخته شود. نوجوان هم میتواند عاشق و دلبسته شود. چه پسر باشد و چه دختر. خانواده باید در این مورد با نوجوان صحبت کند و مقدمات ازدواج او را فراهم کند. آموزش و پرورش، رسانههای جمعی و سینما نیز باید درباره این موضوع صحبت کنند و ازدواج نوجوانان را ترویج کنند. همچنین، آموزشهای لازم درباره مسائل جنسی باید در مدرسه به بچهها ارائه داده شود که خوب و بد را بشناسند. چون کنجکاوی جنسی کودکان از ۱۰، ۱۲ سالگی یا حتی زودتر شروع میشود.
ایکنا ــ آیا آموزش مدیریت مسائل جنسی، شبهه اجرای سند ۲۰۳۰ را به ذهن برخی افراد متبادر نمیکند؟
هرگز، باطن سند ۲۰۳۰ سوق دادن نوجوانان به همجنسگرایی بود اما ما معتقدیم که باید چگونگی ازدواج و مدیریت خانواده و برخی مسائل جنسی به دانشآموزان، آموزش داده شود تا بتوانند در سن بلوغ که حدوداً ۱۴، ۱۵ سالگی است، ازدواج کنند. گاهی اوقات یک نوجوان ۱۳ ساله از نظر فکری و بدنی با جوان ۱۸ ساله فرقی ندارد. من این را به چشم خود در بندرعباس دیدهام.
ایکنا ــ شما به عقد معاطاتی قائل هستید و گاهی در رسانهها درباره آن صحبت میکنید. چرا به اینگونه عقد قائل هستید و چه نتیجه اجتماعی بر آن مترتب میدانید؟
من نگفتهام، امام(ره) گفته است، همه علما گفتهاند. هرکس معاطات را در بیع (خرید و فروش) قبول کند، آن را در ازدواج هم جایز میداند. حتی معاطات در سیاست را هم جایز میداند. معاطات یعنی همان قصد قلبی و نشان کردن، برای معامله کفایت میکند و الزامی برای جاری کردن صیغه معامله وجود ندارد. مثلاً شما وقتی میخواهید یک کیلو پرتقال بخرید، آیا صیغه معامله میخوانید؟ خیر! زیرا علما گفتهاند این عقد، معاطاتی است و قصد قلبی شما برای خرید پرتقال و تصمیم مغازهدار برای فروش آن به شما، به این معامله، مشروعیت میدهد. این را همه فقها قبول دارند اما به نظر من، جرئت نمیکنند بیان کنند چون میترسند به قول معروف «سنگ روی سنگ بند نشود» اما به اعتقاد من، بیان صریح این حکم، ازدواج را به شدت گسترش میدهد زیرا از تشریفات مربوط به عقد و تجملات پیرامون آن که خانوادهها را درگیر کرده است، میکاهد.
ایکنا – به نظر شما وقتی پدری سنتی، در موقعیت پدر رومینا قرار گیرد، چه کاری باید انجام دهد؟
باید در ابتدا با فرزند خود گفتوگو کند، همچنین باید با طرف مقابل فرزند خود نیز گفتوگو کند. باید اختلافات قومی و مذهبی کنار گذاشته شود و آنچه خیر و صلاح فرزند است، لحاظ شود. نه اینکه نسبت به فرزند، خشونت و جنایت انجام شود.
ایکنا _ مگر شکاف قومیتی و مذهبی هم دخیل بوده است؟
بله حتماً، در بعضی مناطق گیلان این رسم وجود دارد که پسر، دختر را فراری میدهد و بعد با ورود بزرگترها، مراسم عقد انجام میشود. پس چرا بعد از این فرار، پدر راضی به عقد نشد؟ مگر رومینا، بالغ نبود؟ مگر پدر رومینا نمیدانست که این پسر و دختر با هم قصد قطعی ازدواج دارند؟ حتماً میدانست اما به احتمال زیاد، به علت شکافهای مذهبی و قومیتی ممانعت به عمل آورد. چراکه خانواده رومینا از آذریزبانهای ساکن تالش بودهاند و خانواده طرف مقابل، غیرآذریزبان. اینها اهل تشیع بودهاند و آنها اهل سنت. در حالی که ازدواج پسر فارس با دختر ترک، ازدواج پسر شیعه با دختر سُنّی در خیلی از مناطق کشور وجود دارد.
ایکنا ــ نظر شما درباره غیرت چیست؟ غیرت کجا و چگونه باید خود را نشان دهد؟
غیرت در مقابل دیاثت است، بیغیرت کسی است که همسر یا دختر خود را برای اعمال منافی عفت، در اختیار دیگران قرار دهد. معنای غیرت این نیست که اگر دختر یا پسری، عاشق شد، پدرش با او خشونت به خرج دهد. امام حسن عسکری(ع) در حدیثی میفرماید: حیا بر دو نوع است، حیای عقلی و حیای حُمقی(حماقتآمیز). اگر انسان در اموری که گناه است، حیا به خرج دهد، کار عقلانی مرتکب شده است اما اگر در اموری که گناه نیست، حیا به خرج دهد، کار حماقتآمیز انجام داده است. اگر فرزندمان به ازدواج با کسی تمایل پیدا کند، گناهی مرتکب نشده است. نباید غیرت یا حیای بیجا در این زمینه به خرج دهیم بلکه باید کمک کنیم تا ازدواج کنند.
ایکنا ــ به نظر شما در زمینه تسهیل ازدواج، دولتها چه نقش و وظیفهای دارند؟ اکنون به نظر میرسد زمینهسازی زیرساختی برای تسهیل ازدواج انجام نشده است.
مشکل اصلی جوانان، مسکن است و دولت براساس قانون اساسی، وظیفه دارد که برای ارائه مسکن ارزان و حتی رایگان به مردم، تلاش کند. شاید اولین بار باشد که این موضوع را میگویم، طرح مسکن مهر را من به دولت آقای احمدینژاد پیشنهاد کردم. روزی با آقای ثمره هاشمی، معاون رئیس جمهور جلسه داشتم و لزوم ساخت مسکن ارزان برای جوانان را مطرح کردم و حتی آنجا طرحی هم برای آن ارائه کردم. متأسفانه مسکن مهر، از سوی وزیر سابق دولت فعلی، اجرایی نشد و به نظرم باید با او به اشد مجازات برخورد قانونی شود، زیرا برخلاف اصل قانون اساسی عمل کرد و گفت مسئولیتی برای ساخت مسکن ندارم! او هم اکنون در کاخی در لواسان زندگی میکند.
در حال حاضر پیشنهاد من این است که خانههایی با متراژ کم، مثلاً ۲۰ یا ۳۰ متر ساخته شود و به شکل رایگان یا با قیمت ارزان به جوانان داده شود تا بتوانند ازدواج کنند و سالهای اول زندگی خود را در آن بگذرانند. اگر خانه درست شود، خانواده هم تشکیل میشود.
قوام خانواده، موجب قوام جامعه میشود. ازدواج موجب غنا و زنا و بیبند و باری موجب فقر میشود. کسی که تشکیل خانواده میدهد، تلاش بیشتری برای زندگی به خرج میدهد و دیگران هم به او کمک میکنند اما کسی که به گناه و بیبند و باری عادت کند، در کار و تلاش هم اهمال به خرج میدهد. تقویت خانواده، موجب تقویت اخلاق و اقتصاد و عقلانیت میشود.
گفتگو از مجتبی اصغری