مرور روزنامه‌های سه شنبه ۱۰ خردادماه
آخرین واکنش‌ها به حواشی یک جشنواره پرهیاهو و یک فیلم چالش برانگیز، ادامه رایزنی‌ها در سوریه، امضای ۱۷ سند همکاری میان ایران و تاجیکستان، همدلی برای آواربرداری از مصیبت، پاتک پکن به واشنگتن در اقیانوس آرام، افزایش تقاضا عامل حباب سکه، جراحی فساد نقدینگی‌ساز دولتی، صید فراسرزمینی چین چه خطری برای محیط زیست دارد؟ و وضعیت شکننده «ساختمان آلومینیوم»، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۰۴۷۹۱۰
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۷ 31 May 2022

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز سه شنبه ۱۰ خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که امضای ۱۷ سند همکاری و چهار برابری شدن تجارت ایران و تاجیکستان، توصیه‌های قاضی‌القضات درباره فاجعه متروپل، واکنش‌ها به حواشی جشنواره فیلم کن در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:


شرمساری سرمایه‌داری انگلی

غلامحسین دوانی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان شرمساری سرمایه‌داری انگلی نوشت: خبر صادرات تولید مرغ به کشور‌های همسایه در حالی که مردم ناتوان از خرید مرغ هستند و با توجه به اینکه دانه‌های خوراکی و دامی تاکنون از ارز دولتی استفاده می‌کرده بدین معنی است که یارانه ملت را فدای همسایه‌ها می‌کنیم. در واقع صادرات گندم و بسیاری از مواد غذایی که تا همین چند روز پیش هم از ارز دولتی و یا به تعبیر درست «ارز مردم» استفاده می‌کردند در چند سال گذشته در حالی که کمبود آن در بازار داخلی کاملا محسوس بوده نشان می‌دهد که نوکیسه‌گان سرمایه‌داری انگلی در ایران که نسل عبدالباقی هستند هیچ قرابتی با مردم ایران ندارند. این در حالی است که سرمایه‌داران آمریکایی بنا بر یک توافق نانوشته هم کالا‌های تولیدی خود را (چه در آمریکا و چه در خارج از آمریکا) در خود آمریکا ارزان‌تر از همه کشور‌های اروپایی عرضه می‌کنند و یا در چین تا زمانی که بازار عرضه داخلی تامین نشود مجوز صادرات صادر نخواهد شد و یا هند در شرایط فعلی صادرات گندم را ممنوع اعلام کرده است.


آنچه در ایران روی داده ظهور یک سرمایه‌داری کلاسیک مبتنی بر رفتار‌های اجتماعی نیست، بلکه ظهور موجود عجیب‌الخلقه غارت در مناسبات سرمایه‌داری است که کلیتواکراسی نامیده می‌شود. این مناسبات ضدمردمی که در جای‌جای سیستم اقتصادی کشور جا خوش کرده متضمن بورژوازی مستغلات دریده، ارزخواران وقیح، دلالان بیگانه‌پرست و فراریان مالیاتی است که دست به دست هم شالوده زندگی مردم را از هم پاشیده و ظاهرا دولت و دولتمردان نیز در این آبرفت حیات و زیست‌آلوده آنان را تداوم بخشیده‌اند.


آنچه مسلم است تحریم به عنوان یک ابزار کارآمد برای این‌گونه سرمایه‌داران تلقی می‌شود و از آن ارتزاق می‌کنند. حضور بی‌پروای آنان در خیابان‌های لندن و کانادا در املاک میلیون دلاری که عموما با خروج ارز دولتی کارخانجات توام بوده به قانون‌گریزی و کشورگریزی آن شدت بخشیده است. ریزش برج عبدالباقی در آبادان هشداری است که شاهد ریزش سایر تولیدات مقوایی آنان و خسارات بیشتر مردم خواهیم بود لذا به نظر می‌رسد راهکاری مگر نظارت و کنترل بیشتر بر این سرمایه‌داری انگلی که ثروت مردم را هدف گرفته نباشد.


«پلیس» خیلی دور، خیلی نزدیک

حسین عبداللهی فر طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با تیتر «پلیس» خیلی دور، خیلی نزدیک نوشت: امروزه هر شهروندی با پلیس در قالب یکی از رسته‌های آن شامل آگاهی، پیشگیری، فتا، راهنمایی و رانندگی، راهور، امنیت عمومی، بین الملل، مرزبانی، تولید و تبادل اطلاعات، مبارزه با مواد مخدر، امنیت اقتصادی، وظیفه عمومی، یگان امداد، نیرو‌های ویژه و... سر و کار دارد و در کنار خود احساس می‌کند، به گونه‌ای که تصور امرار معاش و انجام امور روزمره به‌ویژه در زمینه‌های امنیت، تردد، فضای مجازی، خرید وسایل نقلیه، سفر‌های خارجی، انجام وظیفه عمومی و... بدون آن ممکن نیست.


این درحالی است که اغلب مردم حتی نخبگان جامعه تصویر روشنی از مشکلات شغلی، سختی کار و تفاوت‌های زندگی شخصی و خانوادگی این قشر با دیگران ندارند. تفاوت‌هایی که البته دیدن آن‌ها دشوار نیست. چراکه هر وقت عموم مردم در شادی و مسافرت هستند، این قشر باید در آماده باش و مأموریت باشد. در ایام نوروز که اغلب مردم به استقبال سفر و دید و بازدید می‌روند، پلیس باید خود را برای یک مأموریت فشرده، خستگی‌ناپذیر آماده کند. هم باید نگران سلامت مسافران باشد و هم باید برای تأمین امنیت خانه‌های خالی مردم بکوشد. زمانی که متدینین جامعه برای ارتزاق معنوی از ایام محرم و سوگواری آل الله روانه مساجد و هیئات می‌شوند، پلیس باید خود را برای افزایش امنیت اماکن مذهبی و تردد دستجات عزاداری و سهولت ایاب و ذهاب وسایل نقلیه آماده کند. هرگاه بخشی از جامعه با شور و شادی برای برگزاری مسابقات داخلی و خارجی لحظه شماری می‌کنند و بعد از هر پیروزی به شادی می‌پردازند، پلیس نگران امنیت تماشاگران، بازیکنان و اتفاقات غیرمترقبه است.


این موارد تنها بخش کوچکی از وجوه تمایز میان پلیس و سایر اقشار است که آشکار و قابل گفتن است، اما این تفاوت‌ها بخش دیگری هم دارد که هم دیده نمی‌شود و هم قابل گفتن نیست. از باب نمونه یک پلیس به لحاظ روانی وقتی با تجمعی مواجه می‌شود که به خاطر مشکلات معیشتی پا به خیابان گذاشته اند، متأثر شده و نامحسوس با آن‌ها همدردی می‌کند. وقتی سر صحنه تصادفادت جاده‌ای حاضر می‌شود هم با مشاهده خانواده‌های داغدار، متألم می‌شود و هم با مجروحان حادثه درد می‌کشد و هم نمی‌تواند نسبت به عوارضی که دامنگیر مقصران حادثه شده بی تفاوت باشد. ضمن آنکه وظیفه دارد اعمال قانون هم نماید. همین وضعیت را در بررسی منازعات خانوادگی دارد. یکبار با خانواده مقتول رنج می‌برد و یکبار هنگام اجرای حکم، با قاتل و تأسف هایش، افسوس می‌خورد. باید با معتادان برخورد کند، اما هم برای خود او و هم وابستگانش دل می‌سوزاند.


تفاوت‌های پلیس بیش از اینهاست، اما بخشی از آن‌ها را نمی‌توان گفت که مهم‌ترین آن‌ها به عدم تسلیح آن‌ها و قوانین دست و پاگیر به کارگیری سلاح باز می‌گردد. مواردی که گفته نمی‌شود و دقیقاً به همین دلیل است که درست قضاوت نمی‌شود. جایی که شجاعانه عمل می‌کند و از جان مایه می‌گذارد متهم به گستاخی و بی تدبیری می‌شود. جایی که مظلومانه و بی دفاع مورد اصابت قرار می‌گیرد به کم تجربگی و به مهارتی متهم است. اتفاقی که روز شنبه در خیابان طالقانی تهران رخ داد و چند مأمور فراجا مورد اصابت گلوله قرار گرفتند، یکی از مصایق همین مظلومیت هاست. چراکه افکار عمومی بی آنکه از نحوه وقوع حادثه اطلاعی داشته باشد حمل به ضعف می‌کند. این در حالی است که قضاوت نابه‌جا در مورد پلیس هم به امنیت اجتماعی آسیب می‌زند و هم کاهش اقتدار پلیس به واسطه خباثت دشمن، به کاهش اقتدار نظام تعمیم پیدا می‌کند.


از این رو، لازم است در شرایطی که یک قاتل می‌تواند با حمل سلاح به پلیس بی دفاع حمله ور شده و آن‌ها را مظلومانه مورد اصابت گلوله قرار دهد، همه نهاد‌ها و دستگاه‌های ذیربط اعم از مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و وزارت دادگستری نسبت به تقنین قوانین مورد نیاز پلیس و اصلاح قانون به کارگیری سلاح و بخشی از آیین دادرسی کیفری، قضات محترم قوه قضائیه با حمایت‌های جدی قضایی و صدا و سیما با حمایت رسانه ای، پلیس مقتدر را در استقرار نظم و تأمین امنیت و آرامش مردم همراهی و یاری کنند. چراکه اقتدار پلیس لازمه امنیت است و امنیت خط قرمز پلیس تعریف شده است.


ریزگرد- متروپل- سد چم‌شیر

حسین آخانی استاد دانشگاه تهران طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: افتتاح هر سد برابر بود با مرگ یک یا چند رود، برابر بود با نابودی زندگی پایدار و تمدنی سرزمین‌هایی که در داخل و پشت سد قدمت چندین هزار ساله داشتند. سدسازان با لابی‌های گسترده بخش عمده بودجه‌های کشور را به خود اختصاص دادند و با شعار‌های زیبا که سد‌ها باعث رونق کشاورزی و جلوگیری از هدر رفتن آب و مهار سیل می‌شوند، همینطور سد ساختند. تأثیرات ویرانگر سد‌سازی با توسعه بی‌رویه کشاورزی و افزایش برداشت از آب‌های زیرزمینی تشدید شد. ما هم ذخیره‌های پس‌انداز (آب‌های زیرزمینی) را خوردیم و هم با توسعه ناموزون حقوق ماهانه (همان آب‌های جاری) را حیف و میل کرده یا با کمک سد‌ها تبخیر کردیم.


تالاب‌ها یکی پس از دیگری خشک شدند. مناطق بزرگ تالابی کشور در خوزستان، آذربایجان، سیستان، اصفهان و اراک به بزرگ‌ترین کانون‌های تولید ریزگرد تبدیل شدند. بر اساس مشاهدات میدانی نگارنده، منابع تولید گرد و خاک ابعاد گسترده‌تری دارد. خشکی زمین، چرای بی‌رویه، دیم‌کاری در سال‌های خشک و اخیراً توسعه گردشگری مخرب با آفرود و جولان ده‌ها هزار خودرو‌های شاسی‌بلند و موتورسیکلت‌ها برای تفریح و حمل قاچاق بخصوص در مناطق خشک، هر کدام سهمی در ایجاد دریای بزرگ گرد و خاک دارند. اگر چه منشأ خارجی این ریزگرد‌ها - که عمدتاً ناشی از سدسازی‌های گسترده در ترکیه و افغانستان است - بسیار مهم هستند، ولی نباید غافل شد که خشکی تالاب‌های حوضه‌های داخلی و تخریب شدید خاک در کشور متأثر از رفتار خودمان است. گسترش ریزگرد‌ها اتفاق جدیدی در فلات ایران نیست. طی هزاران سال پیش هم ریزگرد‌ها با توسعه دوره‌های خشکسالی تغییرات سیاسی-اجتماعی عمیقی در فلات ایران داشته‌اند. بر اساس پژوهشی که آرش شریفی و همکاران در جلد ۱۲۳ مجله پژوهشی مرور‌های علم کواترنری منتشر کرده‌اند، مشخص شده است که از ۵ هزار سال پیش تغییرات اقلیمی نقش مهمی در افول تمدن‌ها در فلات ایران داشته‌اند. اگر دولت‌های منطقه با هم همکاری نکنند و جلوی این بحران را نگیرند، این بحران است که یکی پس از دیگری گریبان آن‌ها را می‌گیرد. برای آنکه این اتفاق نیفتد، آن‌ها فقط یک راه دارند. این راه چیزی جز پذیرش خطا‌های گذشته و برگشت از آن‌ها نیست.


در موضوع ریزگردها، خاورمیانه باید سد‌ها را کم کند تا جایی که جز چند سد مهم سد‌های اضافی را یکی یکی حذف کند. می‌دانم این امر در شرایط جغرافیای اجتماعی- اقتصادی- سیاسی دشوار است. ولی ما می‌توانیم به عنوان قدیمی‌ترین تمدن بشری که زمانی با ابداع قنات، توانستیم رشته تاریخ خود را حفظ کنیم، اولین کشوری باشیم که به سد‌ها «نه» بگوییم. می‌دانم که با توجه به ساختار بشدت سد زده وزارت نیرو، زمان زیادی می‌خواهد که ایران نهضت سدزدایی را آغاز کند، ولی اولین قدم توقف ساخت سد‌های جدید و سد‌های مشکل‌دار است.


یکی از این سد‌های مسأله برانگیز، سد چم شیر در استان کهگیلویه و بویراحمد است. این سد در یکی از بحرانی‌ترین بخش‌های سازند گچساران واقع شده است. آب رودخانه این سد شور است و از منابع متعدد شورابه وارد مخزن آن می‌شود. انحلال گچ و نمک اضافی در آن قطعی است و به دلیل وجود کارست‌های انحلالی گچ، یکی از پر خطرترین سد‌های ایران است. این سد آخرین مراحل ساخت خود را می‌گذراند و قرار است امسال آبگیری شود. گزارش‌های متعدد که توسط شرکت‌ها و دانشگاه‌های مختلف تهیه شده‌اند، همه کم و بیش به بحران اشاره کرده‌اند. اگر هم گاهی در جلسات رسمی سعی در کوچک شمردن ماجرا دارند، هر کس به منطقه برود و از نزدیک ماجرا را بررسی کند متوجه عمق فاجعه خواهد شد.


سد‌ها به دلیل منافع زیادی که دارند، از جذاب‌ترین و مستعدترین پروژه‌ها برای عبور از فیلتر‌های کارشناسی هستند. هر کس گزارش‌های مربوط به سد چم‌شیر را می‌خواند، خوب متوجه می‌شود که از همان ابتدا کارشناسان زیادی به خطرات ساخت آن تأکید داشتند. با وجود نامه ۱۰ نفر از استادان دانشگاه به ریاست جمهور و تشکیل کمیته بررسی مشکلات این سد در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، گویا کارفرما همچنان بر آبگیری سد اصرار دارد. صرف نظر از فاجعه بزرگ شورابه‌سازی در این سد، قطع جریان سیلاب‌های رودخانه زهره و تجمع نمک بعد از آبگیری، کانون‌های ریزگرد فعلی را فعال‌تر خواهد کرد. این اتفاق با ساخت سد مارون ۲ بازهم تشدید می‌شود.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار