جنبشی که امروز شکل گرفته است، ویژگیهایی دارد که میتوان بزرگترین دشمن آن را، خودش دانست. به عبارتی دیگر، این جنبش از تصویر خود میترسد. دو دلیل اصلی این موضوع، بیمبنایی و تناقضهای شدید آن است. کافی است به افراد این جنبش بگوییم برای چند لحظه، هیجان را کنار بگذارید و به طور مبنایی، نسبت به شعار محوری خود، صحبت کنید.
شعار محوری این جنبش، زن، زندگی، آزادی است و برای شناخت آن، بهتر است اول از همه این شعار بررسی شود. افراد این جنبش، هیچ کدام از این ۳ کلمه را به طور دقیق و مشخص تعریف نکرده اند.
۱. زن
منظورشان از «زن» به عنوان یک شعار چیست؟ به نظر آنها، زن چه جایگاهی دارد؟ آیا زنانگی را در مقابل مردانگی سر میدهند؟ اگر نه؛ چه دلیلی برای بلد شدن جنبه زنانگی وجود دارد؟ از دید این افراد، «زن بودن» چه مولفهای دارد که آن را به عنوان یک شعار یا یک هدف مطرح میکنند؟ چه وجهی از زن بودن مد نظرشان است؟ این افراد، همواره مدعیاند که نباید مولفه جنسیت و نگاه جنسیتی (جنسیتی با جنسی متفاوت است) در موضوعات در کار باشد. پس چگونه کلمه اولِ شعارِ محوری خود را بر اساس یک مولفه جنسیتی به نام «زن بودن»، بنا کردهاند؟ «زن بودن» به عنوان یک ویژگی برای بخشی از انسانهاست؛ همچون «مرد بودن» که به عنوان یک ویژگی برای بخش دیگری از انسانها مطرح است. «زن بودن» دقیقا چه کار ویژهای برای این جنبش دارد که آن را به عنوان یک شعار مطرح میکنند؟
۲. زندگی
در مورد «زندگی»، بخش دوم این شعار هم، این سوالات مطرح است. این افراد چه تعریفی از زندگی دارند؟ زندگی را در قالب چه مکتبی طرح میکنند؟ هدف از زندگی چیست؟ زندگی را میتوان، روند زیست بشری دانست. این جنبش دقیقا چگونه این روند را به عنوان یک شعار مطرح میکند؟ چه برنامهای برای زندگی وجود دارد؟ آیا نگاهشان به زندگی، در دورههای مختلف، متفاوت است؟
۳. آزادی
در خصوص شعار آزادی نیز، سوالاتی وجود دارد. آزادی بر خلاف دو عبارت قبلی، قابلیت شعار شدن را دارد. اما این جریان هیچ گاه تعریفی دقیق و مشخص از آزادی مطرح نکرده است. اساسا آزادی به معنی مطلق، در کره زمین، امری حال است. مگر اینکه در زمین صرفا یک نفر زندگی کند؛ که آنگاه تازه آزادی آن شخص توسط طبیعت محدود میشود. در جهانی که جمعیت زیاد با منابع محدود وجود دارد، چگونه آزادی را بدون تعریف و بدون چاچروب، مطرح میکنند؟ فرانسه، مهد آزادی معرفی میشود؛ درحالی که همزمان مهد قانون گذاری هم هست و قانون ذاتا آمده است تا آزادیها را محدود کند و نگذارد آزادی افراد به روح جمعی جامعه آسیب بزند. بنابراین، آزادی در تمام تمدنها، با هر نگاهی، تعریف و چارچوبی مشخص دارد. اما این جنبش هیچ تعریف و چارچوبی از آزادی که سر میدهد، ارائه نکرده است.
تمامی این سوالات را، افراد این جریان نه با نگاه دینی، بلکه حتی با نگاه تماما مادی هم پاسخی ندادهاند.
در بحث عملکرد نیز، عملکرد حامیان این جنبش، با شعار محوریشان در تناقض است.
وقتی زن را به عنوان یک شعار مطرح میکنند، یعنی مدعیاند که برای آن، ارزش خاصی قائل هستند. اما همزمان برای اولین بار به طور عمومی در جامعه، فحاشیهای رکیک با اندام زنانه را نشر میدهند و توهینی بزرگتر از این به «زن بودن» وجود ندارد.
شعار زندگی سر میدهند؛ اما همزمان با رفتارهای خشونت آمیز، زندگیها را به خطر میاندازند. همزمان از حضور تروریستهای وارداتی با حمایت صهیونیستها، خوشحال میشوند و همزمان میگویند کار خودشان است. شعار زندگی سر میدهند و همزمان از صحبتهای جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا که گفته است گروه اپوزیسیون در ایران درحال مسلح شدن با سلاحهای وارد شده از کردستان عراق هستند؛ ابراز امیدواری میکنند. بعد که این افراد مسلح در غرب کشور دست به کشتار مردم عادی میزنند، میگویند کار خود نظام است.
بولتون: گروه اپوزیسیون در ایران در حال مسلح شدن با سلاحهای وارد شده از کردستان عراق هستند
میگویند دغدغه ما اقتصاد است. اما هیچگاه در هیچ تجمعی شعار اقتصادی سر داده نشد و اصنافت مختلف با آنها همراهی نکردند. قطعا مولفههای اقتصادی، از لازمههای زندگی آسوده است. اما زمانی که به این افراد گفته میشود که راه حل اقتصاد، اصلاح است نه شورش، میگویند ما به دنبال براندازی هستیم؛ به هر قیمتی.
شعار آزادی سر میدهند؛ اما فقط کافی است کسی صرفا با آنها هم نظر نباشد. او را با انواع اتهامها و فشارهای روانی، تخریب میکنند. میگویند در انتخاب حجاب باید آزاد باشیم. اما اگر کسی در حجاب مانند آنها عمل نکند، به او حمله میکنند.
شعار آزادی سر میدهند اما همزمان به مغازه داران حمله کرده که چرا به دنبال کسب و کار و گذران زندگی عادی خود هستند.
در صفحات اینستاگرامی خود میگویند به دلیل اعتصاب سراسری، به مدت ۳ روز فروش نداریم. اما با مراجعه به دایرکت آنها، مشخص میشود تمام برنامه فروش هایشان ادامه دارد و خبری ایز تعطیلی نیست.
میگویند ما دوستدار ایران هستیم. اما زمانی که در برلین تجمع میکنند، همه نوع پرچم تجزیه طلبی دیده میشود.
میگویند ما نگران مردم ایران هستیم. اما با وجود اینکه میدانند تحریم اقتصادی و دارویی، قبل از اینکه به حکومت ضربه بزند، به مردم آسیب می زند، برای تحریم بیشتر مردم ایران بیانیه میدهند.
می گویند ما به زنان نگاه ابزاری یا جنسی نداریم و دنبال عریان شدن نیستیم. اما به طور علنی هم از روابط جنسی به عنوان هدف خود میگویند، هم عریان شدن را نشان میدهند و هم زمانی که کسی در خیابان عریان میشود، آن را به عنوان یک پیروزی در همه جا منتشر میکنند.
به گزارش بیبیسی استناد میکنند که حکومت، جوانان را میکشد؛ اما همزمان میگویند بیبیسی برای خودشان است.
اگر پدر مهسا امینی بگوید دخترش بیماری زمینهای نداشته، حرفش سند است. حتی اگر پرونده عمل مغزی دخترش و نامه او مبنی بر بیمار بودن مهسا موجود باشد.
اما اگر پدر آیلار حقی بگوید فوت دخترش هیچ ربطی به اغتشاشات نداشته، حرفش پذیرفته نیست.
در حمله تروریستی اخیر به مردم عادی و ماموران در ایذه، در فضای مجازی به صراحت از مسلح بودن اغتشاشگران حمایت و ابراز خوشحالی کردند و بعد از آن که در این بین کودکی به شهادت رسید؛ گفتند کار خودشان است.
/ح
فارس