مرور روزنامه‌های شنبه ششم آبان
به اتباع افغان شناسه میدهیم نه شناسنامه!، آمادگی ایران برای اتصال ترانزیتی کشور‌های عضو شانگ‌های، مهار تورم مسکن با کمک اسناد رسمی، ماجرای کمبود معلم، لفاظی بایدن؛ پاسخ ایران، مدل مشارکت مجلس ششم یا یازدهم؟، بازی دو سر باخت امریکا در جنگ غزه و کابوس درختان تهران از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۳۴۴۸۴
تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۲ 28 October 2023

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز شنبه ششم آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که بورس منتظر چیست؟، سخت‌ترین شب غزه، زخم عمیق کمبود معلم بر کیفیت آموزش و مسکن ۲۵ متری در چالش مالیاتی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 
 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

 


تیغ کُند صهیونیست‌ها در حمله زمینی به غزه


مهدی بختیاری طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز نوشت: در حالی که نبرد «توفان الاقصی» چهارمین هفته خود را آغاز کرد، هنوز مقامات رژیم صهیونیستی تصمیم نهایی خود را برای حمله گسترده زمینی به نوار غزه نگرفته‌اند. 
در پی ضربات بی‌سابقه حماس و گروه‌های مقاومت فلسطینی به صهیونیست‌ها که تاکنون به هلاکت ۱۵۰۰ اشغالگر صهیونیست و اسارت ۲۰۰ نفر انجامیده، مقامات اسرائیل اعلام کردند در حال تدارک یک حمله گسترده زمینی به غزه با هدف نابودی حماس هستند. 
«یوآو گالانت» وزیر جنگ این رژیم در یکی از آخرین اظهارنظر‌های خود گفته است این حمله در ۳ مرحله برای نابودی زیرساخت‌ها، نابودی حماس و ایجاد یک رژیم امنیتی جدید در غزه اجرا خواهد شد. 
به نظر می‌رسد صهیونیست‌ها ۲ نتیجه اصلی را به عنوان هدف خود در این طرح در نظر دارند؛ یا منطقه‌ای حائل در شمال غزه (برای جلوگیری از اقدامات بعدی گروه‌های مقاومت) ایجاد کنند یا با نابودی حماس (یا وارد کردن ضربات حیاتی به این گروه) حاکمیت بر نوار غزه را به تشکیلات خودگردان بدهند و یک رژیم شبیه آنچه در کرانه باختری برقرار است، ایجاد کنند. 
با همه این تفاسیر، هنوز مقامات این رژیم تصمیم قطعی را برای حمله زمینی نگرفته‌اند و این طولانی شدن تردید، روز به روز امکان اجرای آنچه را آن‌ها در نظر دارند (یا لااقل ادعایش را دارند) سخت‌تر می‌کند. 
فشار‌های بین‌المللی و ترس تلفات زیاد در حمله زمینی به غزه، مهم‌ترین موانع رسیدن سران رژیم اشغالگر صهیونیستی به تصمیم نهایی برای حمله زمینی گسترده است. 
با این حال به نظر می‌رسد در آینده با یکی از این ۳ احتمال مواجه شویم.
۱- عملی نشدن حمله زمینی 
همان‌طور که در بالا گفته شد، رژیم تروریست صهیونیستی به دلیل انجام جنایات کم‌سابقه در غزه طی روز‌های اخیر، با فشار‌های بین‌المللی برای عدم حمله زمینی مواجه است. حتی دولت آمریکا به عنوان اصلی‌ترین حامی این رژیم تمایلی به انجام این کار ندارد و نگران گسترش جبهه‌های نبرد است؛ نگرانی‌ای که روز به روز بیشتر می‌شود و جمهوری اسلامی ایران نیز اعلام کرده است در صورت افزایش جنایات اسرائیل در غزه، امکان جلوگیری از اتفاقات بعدی نخواهد بود. 
در حال حاضر ترس از باز شدن جبهه درگیری در شمال و همچنین شعله‌ور شدن آتش در کرانه باختری، از مهم‌ترین نگرانی‌های کابینه نتانیاهو است. 
علاوه بر این موارد، سران اسرائیل بهتر از هرکس دیگری می‌دانند ورود زمینی به نوار غزه چه خطراتی را متوجه آن‌ها خواهد کرد به طوری که تلفات وارده به آن‌ها بسیار بیشتر از آن چیزی خواهد بود که تا امروز متحمل شده‌اند. 
با این تفاسیر یک احتمال پیش رو این است: صهیونیست‌ها قید حمله زمینی را بزنند و به همین بمباران گسترده و کور مناطق مختلف غزه و گرفتن تلفات زیاد از زنان، کودکان و ساکنان بی‌گناه این منطقه اکتفا کنند. 
۲- حمله گسترده و ضربات حیاتی به حماس 
دومین احتمال پیش رو می‌تواند این باشد که سران اسرائیل تصمیم خود را برای حمله گسترده زمینی به غزه بگیرند و حتی بتوانند ضربات مهلک و حیاتی به سازمان حماس بویژه شاخه نظامی آن وارد کنند که این گزینه البته از شانس کمی برخوردار است. 
همان‌طور که در بالا گفته شد، ورود به غزه با توجه به آمادگی گروه‌های مقاومت برای نبرد زمینی، چیزی شبیه ورود به جهنم برای صهیونیست‌ها خواهد بود و از طرف دیگر، رسیدن به نقطه جوش در این منطقه به احتمال فراوان جبهه‌های دیگر - بویژه در شمال (توسط حزب‌الله) و در کرانه باختری (توسط گروه‌های مقاومت این منطقه) را فعال خواهد کرد و این گزینه به هیچ وجه مطلوب صهیونیست‌ها نیست. 
۳- حمله محدود برای کم کردن فشار 
به نظر می‌رسد محتمل‌ترین گزینه پیش روی نتانیاهو، دست زدن به یک حمله محدود زمینی خواهد بود، چرا که از یک طرف بار فشار سنگین روی دولت - برای حمله زمینی - را کم می‌کند و همچنین راهی برای فرار از دادن تلفات سنگین در حمله گسترده زمینی خواهد بود. 
حال باید صبر کرد و دید سران رژیم صهیونیستی در یکی از بدترین شرایط سال‌های اخیرشان، کدام یک از این ۳ احتمال را انتخاب خواهند کرد؛ انتخابی که به نظر نمی‌رسد هدف اعلامی آن‌ها یعنی نابودی حماس را محقق کند.

 

 


منظور آقای منظور چیست؟


محمد‌صادق جنان‌صفت طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: داود منظور دومین رییس سازمان برنامه و بودجه در دولت سیزدهم تا اینجای کار نشان داده نسبت به رییس پیشین و کسی که جانشین او شده است آگاهی‌های بیشتری از پیچیدگی‌های اقتصادی ایران دارد. او در این ماه‌های تازه‌سپری‌شده در سخنان خود اطلاعات مهم ...
… راست‌گویانه‌ای از بودجه سال ۱۴۰۲ داده و نسبت به اطلاعات ارائه‌شده از سوی یکی از مدیران ارشد سازمان نسبت به افشای کسری بودجه هنگفت سال ۱۴۰۱ سخت‌گیری نکرده است. با این همه به نظر می‌رسد تازه‌ترین اطلاعات منتشرشده از سوی آقای منظور درباره عدم تحقق درآمد‌های پیش‌بینی شده بودجه ۱۴۰۲ به میزان ۳۰ درصد بسیار بااهمیت است. معلوم است کارشناسان درباره این اطلاعات مهم رییس سازمان برنامه و بودجه داوری کرده و تحلیل‌های خود را ارائه خواهند کرد، اما رییس سازمان برنامه و بودجه نسبت به یک تحلیل و اطلاع‌رسانی کوتاه از سوی رییس بانک مرکزی دولت روحانی حساس شده و خواسته پاسخی بدهد و یادآور شود که دولت دوازدهم نیز گرفتار بوده است. حقیقت این است که دقت در پاسخ منظور به عبدالناصر همتی خود این پرسش را پیش می‌آورد که منظور آقای منظور از مدیریت کردن تخصیص منابع بودجه ۱۴۰۲ چیست وقتی ۳۰ درصد از منابع درآمدی به دست نیامده است؟ آیا منظور آقای منظور این است که از هزینه‌های غیر‌ضروری بودجه کاسته و توازن ایجاد کرده است؟ در این صورت باید وی بگوید با توجه به اینکه نمی‌تواند از هزینه‌های جاری که بخش اصلی بودجه دولت است بکاهد آیا در تخصیص منابع به بودجه عمرانی که خودش عدد بسیار اندکی بوده زده است؟ شاید هم رییس سازمان برنامه و بودجه در شرایط اضطراری و در حالی که اختیارات چندانی هم ندارد به برداشت از منابع بانکی تن داده است؟
کاش رییس سازمان برنامه و بودجه بتواند برای علاقه‌مندان به اقتصاد سیاسی و شهروندان توضیح دهد منظورش از مدیریت کردن تخصیص منابع در برابر کسری ۳۰ درصدی بودجه در ۷ ماه منتهی به مهرماه چیست؟ شاید بهتر باشد رییس سازمان برنامه و بودجه وزیر اقتصاد را نکوهش کند که چرا زیر بار درآمد‌های رویایی صادرات نفت و فروش سهام شرکت‌های دولتی رفته است. آقای منظور یادش باشد اگرچه دفاع از کلیت کارنامه دولت سیزدهم یکی از وظایف اعضای کابینه است، اما این دفاع باید کارشناسانه و بر پایه واقعیت استوار باشد. نباید انتقاد یک عضو کابینه دولت قبلی کار نیک و شایسته ارائه اطلاعات واقعی را مخدوش کند. به هر حال اگر آقای منظور بگوید منظورش چیست در متن حقیقت قرار می‌گیرد.


مسکن، بازتاب سیاست‌های پولی و مالی 

هادی حق شناس طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: وضعیت مسکن در اقتصاد ایران را باید از دو جنبه نگاه کرد. جنبه اول این اســت که هیچوقت معادل تقاضا، عرضه مسکن صورت نگرفته به عنوان مثال اگر همان حدود دو میلیون مسکن مهر را هم مثال بزنیم؛ تقریبا اگــر دوره دولت‌های نهم، دهم و همچنین یازدهم و دوازدهم و الان ســیزدهم را محاسبه کنیم، یعنی در طی تقریبا پنج دوره قبلی درنهایت شــاید حدود دو میلیون مســکن ساخته و عرضه شده. ســوال این است که آیا نیاز تقریبا دو دهه گذشــته این تعداد بوده و ما دو میلیون مسکن نیاز داشــتیم درحالی که به طور میانگین سالانه بین ششصد تا هفتصدهزار ازدواج صورت گرفته که نیاز به مسکن داشته.
 تقاضای مسکن از دو جهت است: یکی تعداد ازدواج‌هایی که صورت می‌گیرد و دوم، بافت‌های فرســوده‌ای که نیاز به بازسازی دارد و مسکن نو ساخته می‌شود و برآورد این است که سالانه یک میلیون مسکن برای عرضه نیاز است. ولی واقعیت مطلب این است که در سنوات گذشته چنین مسکنی ساخته نشده. به عبارت دیگر تقاضا وجود دارد، ولی عرضه متناسب با آن انجام نگرفته. حالا دلیل اینکه این عرضه صورت نگرفته، بخشی می‌تواند به دلیل مداخله بازار باشد و بخشی هم به دلیل اینکه فضای کسب و کار مفید نبوده تا مسکن عرضه شود. ولی از همه این‌ها که بگذریم به همین آماری که مرکز آمار داده استناد کنیم؛ گفته شده که قیمت هر متر مسکن در تهران حدود ۸۰ میلیون تومان است، سوال این است که به عنوان مثال یک واحد، ۶۰، ۷۰ متری که حدود پنج میلیارد تومان قیمت دارد چه تعداد خانوار‌ها می‌توانند چنین تقاضایی را داشته باشند؟ براساس محاسبات مختلفی که انجام شــده، تقریبا در ایران امید به خانه دار شدن با امید به زندگی تقریبا شبیه به هم یا نزدیک به هم شده؛ بنابراین درخصوص وضعیت مسکن یکی اخلالی است که در سمت دولت انجام شده و یکی هم سیاست‌های پولی و مالی است که به شدت سمت تقاضا را سرکوب و مایوس کرده یا تقاضا را حداقلی کرده. 
توان خرید مسکن حدود هر متری هشتاد میلیون تومان در تهران وجود ندارد. این عدم وجود تقاضا به این معنا نیست که نیاز نیست یا به این معنا نیست که مصرف کننده واقعی وجود ندارد بلکه نیاز است و تقاضا وجود دارد، اما قدرت خرید وجود ندارد.
 چون قیمت مسکن خیلی گران اســت و تقاضا هم وجود دارد، ولی قدرت خرید وجود ندارد، امروز این اختلال را در بازار مســکن می‌بینیم هم در موضوع اجاره بها می‌بینیــم هم در بحث افزایش قیمت مسکن می‌بینیم.
به نظر میرسد اگر قرار است این مشکل حل بشود، یک ســمت آن اصلاح سیاست‌های پولی و مالی است. تا زمانی که تورم‌های، ۳۰، ۴۰ درصدی وجود دارد طبیعی اســت که برای خانوار‌ها به این راحتی با این دســتمزد‌هایی که دریافت می‌کنند، توان تامین مســکن مورد نیاز نخواهد بــود که از یک سمت سیاست‌های پولی و مالی است و از سمت دیگر هم به دلیل مداخله‌ای که دولت‌ها کردند و تصورشان این بوده که می‌توانند در خانه دار شدن موفق شوند، عملا اگر اسمش را بساز بفروش بگذاریم یا سازنده‌ها یا مردم هم خودشــان توان ساخت مسکن مورد نیاز خودشان را از دست داده اند.

 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار