امروز، سالروز ولادت سردار شهید محمدحسین یوسف الهی است. شهیدی که سپهبد حاج قاسم سلیمانی وصیت کرد کنارش دفن شود.
کد خبر: ۱۱۵۹۱۹۶
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۲:۱۱ 16 March 2024

به گزارش تابناک کرمان، محمدحسین یوسف الهی ۲۶ اسفند ۱۳۳۹ در شهر کرمان متولد شد، پدرش فرهنگی و مادرش خانه‌دار بود.

محمدحسین مانند همه فرزندان خانواده از اوان کودکی در محیطی مذهبی با معارف اسلام آشنا و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و راهنمایی در دبیرستان شریعتی در رشته تجربی مشغول تحصیل شد.

در روز‌های پر تب و تاب انقلاب محمدحسین حضوری فعال داشت و یکی از پیشگامان حرکت‌های دانش آموزی شهر کرمان بود.

او با شروع جنگ عراق علیه ایران به عنوان نیروی داوطلب بسیجی به جبهه‌های نبرد شتافت و در واحد اطّلاعات و عملیّات لشکر ۴۱ ثارالله به فعالیت ادامه داد و بعد‌ها به عنوان جانشین واحد انتخاب شد.

در طول جنگ پنج نوبت در مناطق شلمچه، جزایر مجنون، میمک و اروند کنار قبل از عملیّات و حین عملیّات والفجر ۸ مجروح شد.

محمدحسین یوسف الهی سرانجام بعد از عملیّات والفجر ۸ به دلیل مصدومیت ناشی از بمباران شیمیایی در ۲۷ بهمن ماه ۱۳۶۴ در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران به لقاءالله پیوست.

همرزمان این شهید بزرگوار می‌گویند: حسین از عرفای جبهه بود و زیباترین نماز شب را می‌خواند، ولی کسی او را نمی‌دید. رفیق خدا بود و مشکلات را با الهام‌هایی که به او می‌شد، حل می‌کرد به مرحله یقین رسیده بود و پرده‌های حجاب را کنار زده بود.

شهید محمد حسین یوسف الهی را عارفی می‌دانند که مراتب کمال الی الله را طی کرده است و کمتر رزمنده‌ای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد، اما خاطره‌ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد.

وی مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده امام خمینی (ره) یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت‌زده قطره‌ای از دریای بی‌انت‌های خود کردند.

سخن ماندگار او که بر سنگ مزار مطهرش حک شده مؤیّد روح بلند و وارسته اوست: «اجر جهاد شهادت است و من خیال ندارم از راهی که انتخاب کرده و می‌روم برای خود مظاهر مادی دنیای فانی را تدارک ببینم».

تنبیه متفاوت شهید یوسف الهی برای فردی که وظیفه‌اش را درست انجام نداد

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب «حسین پسر غلامحسین» نقل کرده است: «محمد حسین یوسف الهی تا زمانی که خودش داخل مقر بود حتماً در اوقات مختلف می‌آمد و به نگهبان میله سر می‌زد.

اگر کسی خلافی مرتکب می‌شد با او برخورد بدی نمی‌کرد بلکه با رفتار پدرانه‌اش موجب می‌شد که آن فرد هم متوّجه خطایش بشود و هم از کرده خود شرمنده و پشیمان. او اگر نیرویی را تنبیه می‌کرد این تنبیه با هر جای دیگر فرق داشت.

یک شب شهید اکبر شجره نگهبان بود، امّا بنده خدا به خاطر خستگی زیاد همان جا کنار میله خوابش برده بود.

محمدحسین وقتی که از راه می‌رسد و اکبر را در خواب می‌بیند دیگر بیدارش نمی‌کند و خودش می‌نشیند و تا صبح نگهبانی می‌دهد.

نزدیک صبح وقتی اکبر بیدار می‌شود و محمد حسین را در جای خود می‌بیند خیلی خجالت می‌کشد. محمدحسین هم برای تنبیه اکبر، شب او را سر پست نمی‌گذارد.

خیلی عجیب است که برای تنبیه یک نفر به جای اضافه کردن مدت نگهبانی‌اش او را از انجام کار محروم کنند و برای بچّه‌های اطّلاعات شاید یکی از سخت‌ترین مجازات‌ها همین بود.

مثلاً اگر کسی را توی معبر نمی‌فرستادند انگار بزرگترین توهین را به او کرده بودند و این‌ها همه به خاطر جوی بود که محمدحسین در واحد به وجود آورده بود».

برچسب ها: کرمان
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار