گزارش اختصاصی تابناک؛
کودکان کاربه کودکانی گفته میشودکه به صورت مداوم وپایداربه خدمت گرفته می شوند و آنها رادربیشتر اوقات از رفتن به مدرسه وتجربه دوران کودکی بی بهره میسازد وسلامت روحی روانی و اجتماعی آنها را تحت شعاع قرارمی دهد.
کد خبر: ۲۸۴۳۸۲
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۵ 25 August 2016

به گزارش خبرنگار تابناک در کرمانشاه، امروز صبح طبق معمول ساعت 8داشتم مسیر منزل تا دفتر کارم رو پیاده می آمدم.

در مسیر صبح به اون زودی دختر بچه ای رو دیدم که نزدیک امد و من رو با لفظ خاله از توی افکاردرهم تنیدم بیرون کشید.

برگشتم سمتش و بی مقدمه گفتم: عزیزه دلم این موقه صبح اینجا چیکارمیکنی؟ تو باید الان توی رختخوابت باشی.با یه لحنی که هم حسرت توش موج میزد هم تمسخر,گفت:" دلت خوشه ها خاله من باید تا ساعت 12همه این شکلات و آدامسارو بفروشم."

گفتم" اسمت چیه؟گفت :"فاطی صدام میکنن."

منم باهمون لحن خودش گفتم فاطی جون این ادامسافروشیه؟؟

با اون سن کمش نگاه عاقل اندرسفیهی بهم انداخت و گفت:" مگه جرات دارم که نفروشم..!؟؟"دلم آتیش گرفت از ین چیزی که گفت.کنجاویم شدیدا تحریک شده بود، گفتم:" فاطمه خانوم چرا گفتی مگه جرات دارم که نفروشم؟"گفت: خاله اگه نفروشمشون اصغر پدرمو درمیاره و تا اونجا که بخورم منو میزنه.د

اشتم به دستای کوچیکش چشاش و لبهای لرزونش نگاه می کردم.چون میخواستم بدونم ته این حرفاش به کجا ختم میشه ازانجایی که مسیرمون یکی بود ازش دعوت کردم باهام بقیه راهوبیاد اونم خیلی خوشحال شد.

انگار منتظربود سفره دلشو واسه یکی باز کنه.بی مقدمه پرسیدم اصغرکیه وچه حقی داره که توروبزنه؟؟

باز نگاه معناداری بهم انداخت وگفت:" خاله هیچکی نمی تونه بفهمه من چی میگم، بابام موادفروش بودبا اصغر گرفتنشون امابابامو اعدام کردن ولی عموم آزادشد. بعده 6ماه مامانمو زورکی دادن به اصغر، ازون موقع نذاشت من دیگه مدرسه برم مامانمم میفرسته بره خونه مردمو تمیز کنه، رختاشون روبشوره سبزی پاکنه، منم که گذاشته به آدامس فروشی و پاک کردن شیشه ماشینای سره اون چارراه پایینیه..

دوباره ادامه داد: "خاله من خیلی بدبختم دلم میخواد درسمو بخونم اما اصغراگه اینارونفروشم تاساعت 12میادتوخیابون با کمربندش سیاه وکبودم می کنه که چرا بازی گوشی کردم و نفروختم اینارو..

یهو وسط حرفاش گفت؟:" خاله تو دکتری؟

گفتم: نه عزیزم من نویسندم پرسیدم؛ مگه چطور؟

گفت:" هیچی چون دلم میخوست دکتر بشم اما خاله خدا کنه هیچ آدم فقیری که مثه مان بچه دارنشن که مثه من اینطوری ول بشه توخیابونا....

تا اومدم پول یدونه آدامسی که بهم داده بود و بهش بدم دیدم پولو گرفتو دویید طرف یه ماشین که شیشه جلوش پایین بود تا بهش آدامس و دستمال کاغذی بفروشه هنوز توی شوک آرزویی که اون بچه کرد بودم که توی شلوغی ماشینای چهارراه غیب شد.

فاطمه اولین و آخرین کودک کار نیست اون کمتر از10 سالش بود هنوز طعم یه بار بازی توی شهربازی رو نچشیده بود حتی حسرت داشتن یه عروسک توی چشمهاش موج میزد.

تاکی بایدشاهد اینطور اتفاقا باشیم هیچ کدام ازین بچه ها نه درحال و نه در آینده طعم خوشبختی رواحساس نمی کنند. بچه های کار زجرکشان امروز و درد مندان فردا هستند.

براساس آمارسازمان جهانی کار (ILO) سالانه 250میلیون کودک 5تا14ساله در جهان محروم ازکودکی می شوند طبق این آمار120میلیون نفراز آنها وارد بازار کارشده و مشغول کارتمام وقت هستند و 61درصداین کودکان درآسیا،32درصددر آفریقا و7درصد در آمریکای لاتین زندگی می کنند.

گفتنی است که قاچاق انسان از راه های عمده واردکردن این کودکان به بازار است.

بجز کارگری، "برده واری"، "روسپی گری" و"فروش اعضای بدن کودکان" و... از سرنوشت های دیگر کودکان کار است.

به امید روزی که هیچ کودکی جز بازی وشادی هیچ کاری نداشته باشد.

گزارش: سارا مهاجرانی

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار