گزارش تابناک از شب گذشته در رشت:
به گزارش تابناک، در شهری که عادت کرده شهردار نداشته باشد، معاون شهرداری می شود نفر اول. آقای بهارمست، بازیکن سابق تیم فوتبال استقلال رشت، از صبح دیروز در جلسه بود، احتمالاً هنوز هم در جلسه است، تا زمانی که اعتراض ما به سگ کشی ادامه داشته باشد، در جلسه خواهد بود احتمالاً. چون این طوری می تواند پاسخگو نباشد.
کد خبر: ۴
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۱ 05 January 2015
خبر بسیار تکان دهنده بود؛ قتل عام شبانه سگ های رشت. این اولین بار نبود که این حیوانات «اهلی» قربانی فکرهای نااهل کسانی می شوند که سرمست از یک سر و دو گوش و دوپایی که خدا به آن ها داده، یادشان می رود که این زمین فقط مال ما نیست. یک عالمه موجود روی این زمین وجود دارند که حق حیات دارند. تمدن برای این شکل نگرفت که قانون جنگل همچنان بر جهان حکمفرما باشد و موجوداتی که می توانند، موجودات دیگر را که نمی توانند قتل عام کنند، به نام قانون بقا! تمدن شکل گرفت تا ما که ارشد مخلوقات خداوندیم به جای قتل عام، جهان را اداره کنیم، نه هرجور، جوری که دیگران هم امکان زندگی داشته باشند. اما گویا عقلی که خدا در سر ما کاشته ما را سرمست می کند از غرور.


به گزارش تابناک، در شهری که عادت کرده شهردار نداشته باشد، معاون شهرداری می شود نفر اول. آقای بهارمست، بازیکن سابق تیم فوتبال استقلال رشت، از صبح دیروز در جلسه بود، احتمالاً هنوز هم در جلسه است، تا زمانی که اعتراض ما به سگ کشی ادامه داشته باشد، در جلسه خواهد بود احتمالاً. چون این طوری می تواند پاسخگو نباشد. خیلی سرمان منت گذاشت و جواب اس ام اس های همکارمان را داد، مختصر و لابد به خیال خودش «مفید». او از «هدم» سگ ها به عنوان تنها راه دفاع کرد و گفت خواسته قلبی اش این نبوده. اما آن سگ ها به خواسته عقلی آقای بهارمست قتل عام شدند؛ گذشت زمان چقدر روی زبان تاثیر می گذارد، لباسی که انسان می پوشد چقدر در کلام آدم تاثیرگذار است. آن بهارمست فوتبالیست که روی سکوها تشویق می شد، خواسته قلبی اش را با کلمات بی احساس و بی حساب و کتابی همچون «هدم» به کار نمی برد. هدم کدام است آقای معاون! قتل عام سگ هاست.

دو - همسایه ها...

از وقتی برای توجیه «سگ کشی» از همسایه ها و اهالی محل مایه می گذارند، دلم می خواهد از «همسایه ها» فقط همان کتاب احمد محمود در خاطرم باشد. می گویند اهالی محلات مختلف، همسایه ها شاکی شده اند از حضور سگ ها در شهر. اول اینکه چنان می گویند «حضور سگ ها در شهر» که انگار حمله کرده اند به شهر! دوم اینکه آیا هر کسی از هرکسی شاکی بود، باید غائله را با تفنگ خواباند؟ شاید خواسته مردم یک محل اعدام فلان عضو محل باشد، یا اعدام کسی که در محل پرسه می زند. آیا پاسخ این شکایت پاک کردن صورت مساله است؟ آیا نه این که قانون برای این بنا شده که مسایل را با کمترین هزینه تمام کرد؟ آیا کشتن حدود 200 سگ، هزینه ندارد؟ آیا کشتن دوصد سگ، مخل آرامش روانی عده دیگری از اهالی محل های دیگر نیست؟ برای آسایش آن ها آیا می توان دو تا از این سگ ها را زنده کرد؟ و سوم اینکه «اهالی محل» که انقدر به آن ها استناد می شود، ده ها مشکل دیگر دارند که شهرداری وظیفه دارد انجام دهد و نمی دهد و خودش را هم برای این کوتاهی ها پاسخگو نمی داند. حداقل خواسته مردم همین آسفالت است که باعث شده بسیاری از معابر دیگر راه آسفالت نام نگیرند. چه کسی به این مشکل چندین و چندساله توجه می کند؟ مسوول بوی گندی که از دو رودخانه آلوده شهر رشت به مشام می رسد و اتفاقاً «اهالی محل» را می آزارد- سال هاست می آزارد- از وظایف «قانونی» معاون محترم شهرداری و دیگر همکاران شان نیست؟ بین همه مشکلات کشتن سگ ها از نظر ریالی هزینه کمتری داشت لابد؛ هزینه روحی روانی شهروندان برود به جهنم.

سه - سگ نجس است

همکاری داریم که از ما مومن تر است، حداقل ظاهرش از ما مومن تر است؛ یک روز که خیلی هم دور نیست هنگام ورود به روزنامه از ما خواست به سگی که پایش شکسته و در کوچه روزنامه است کمک کنیم. سگی به غایت زیبا که تا امروز هم از او صدایی نشنیده ام. همکار مومن ما خوش خیالانه از من پرسید شهرداری جایی ندارد برای نگهداری این ها؟ خندیدم و گفتم چرا نگذاشتی عقب ماشین خودت؟ گفت نجس است. راست می گفت سگ وضو را باطل می کند نماز را باطل می کند، اما ایدز که نیست. می توانی آن آفریده خدا را برداری ببری درمانش کنی و بعد دوش بگیری و اگر خیلی مومن هستی، «غسل» کنی و به وضو و نمازت برسی. قرار هم نیست این سگ ها به خانه مردم بیایند و حتما لازم است که شهرداری به وظیفه قانونی اش عمل کند، اما نه با کشتن. این خیلی نامردی است که قصور خودمان را بیندازیم گردن خدا و دین خدا. خود همین همکار دیروز چند حدیث نقل کرد در حُرمت سگ. سگ نجس است، اما نجسی هم راه حل دارد. اگر قرار بود سگ ها از روی زمین محو شوند خب چرا انقدر دردسر؟ حضرت نوح یک جفت از آن ها را سوار کشتی اش نمی کرد. دین و ایمان ما مردم را دستاویز این کارهای نسنجیده نکنید لطفا.

آن سگ را بردیم نزد یکی از دامپزشکان بسیار حاذق و واجد خصوصیات انسانی قابل احترام. درمانش کردیم و سپردیم به یک خانم حامی حیوانات که خارج از این شهر، زندگی اش را وقف حیوانات آسیب دیده کرده. برگشتیم، حمام کردیم. تمام لباس های مان را شستیم، تمام ماشین را. ما دیگر نجس نبودیم!

چهار - نه آقا! پول بدهیم؟

همان دامپزشک خوب چند سال پیش طرحی را برده بود به شورای شهر سوم که با هزینه ای نه چندان زیاد، شاید 10 میلیون تومان، سگ های ولگرد را عقیم کرده و در یک محوطه بزرگ (که قربانش بروم شهرداری از اینجور زمین ها کم ندارد) نگهداری شوند تا پس از یکی دو سال نسل شان کم شود، خیلی کم. اما نه با گلوله، نه با سگ کشی. چند نفر از اعضای همان شورا که پاک دستی اش چنان بود که منحل شد و سه عضوش به اتهامات سنگین اقتصادی که مجموعا بیش از 20 سال زندان را برای شان به همراه داشت، بله چند نفر از همین شورا، گفتند ما بیت المال را صرف سگ ها کنیم؟ البته که دیدیم خودشان چگونه مراقب قفل بیت المال بودند.

پنح- «هه هه» ساختمان ساز

باغ پرندگان رشت به یکی از دغدغه های مردم رشت تبدیل شده، «عده ای از اهالی محل»، اگر که سابقاً از این باغ تیهو می رفت سر سفره از ما بهتران، حالا باغ را به کسی سپرده اند که... اینجا مجال موشکافی آن ماجرا نیست. همکارم رفته بود با رییس شورای شهر رایزنی کند برای نجات جان پرندگان... یک عضو شورای شهر که تلاش زیادی برای «خدمت» به مردم رشت در لباس شهردار داشت، هم او که مشکل شهرداری را حل مشکل بسازبفروشان می دانست و می گفت اشکال شهرداری این است که رئیس درآمدش یک زن است و یک زن نمی تواند حق شهرداری را بگیرد، هم او دورتر ایستاده بود، با تمسخر «هه هه» می گفت که چقدر دلخوشیم ما که نگران پرنده ها هستیم. راست می گفت شاید، باید نگران ساختمان ها و نسازوبفروش ها بود.

شش - سگ ها و آدم ها

از بین کسانی که ته دل شان به حمایت از حقوق حیوانات می خندند، عده ای هستند که معرفت دارند و آنچه در ذهن شان می گذرد را با شریک می کنند. وقتی اینهمه انسان شب گرسنه می خوابند و مشکل دارند، چه دغدغه ای می ماند برای حیوانات؟ پاسخ ساده است: همه ما آدم ها کم یا زیاد در سرنوشت خودمان نقش داریم، می توانیم «تصمیم» بگیریم، تحت هر شرایطی، حتا می توانیم تصمیم بگیریم که زنده بمانیم یا نه. اما حیوانات هیچ نقشی در سرنوشت شان ندارند.

هفت - سگ پل تختی

دو هفته پیش در ترافیک خیابان کنار پل تختی، سگی از پیاده رو راه می رفت. ترافیک جانکاه هم داشت زجرم می داد از دیدن آن سگ و پیش بینی این که چه آزار و اذیت هایی خواهد دید. پرسیدم: اصلاً چرا من باید توی این ماشین بنشینم و آدم باشم و او سگ باشد و ناامن؟ شنیدم: بله این هم سوالی است، اما اگر به این چیزها بیشتر فکر کنی بیشتر زجر می کشی.

هشت - بیانیه و «لیکن...»

بالاخره دیروز غروب شهرداری بیانیه داد و از تکدر خاطر عده زیادی از شهروندان به خاطر سگ کشی گفت. «لیکن...» امنیت و آرامش درخواست شهروندان سگ کشی را که قانونی است توجیه کرده است.

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار