بعد از انتخابات سال 92 و با شکایت وزارت نفت ، پرونده ای بنام فروش قاچاقی نفت توسط افرادی همچون ب. ز مطرح شد. ب.ز یا همان بابک زنجانی بعنوان متهمی که با سوء استفاده از اعتماد دولت احمدی نژاد ، در صدد بر آمده بود تا با دریافت نفت از اسکله های صادراتی نفتی ، آن را با نام شرکت های جعلی و یا متعلق به کشورهای کوچک آفریقایی و آمریکای جنوبی در بازارهای نفتی دنیا بفروشد و مابه ازای آن سودی دریافت نماید.
زنجانی که مدعی شده اند دارای هوش اقتصادی بالایی است ، اقدام به سرمایه گذاری های فراوانی در مالزی و تاجیکستان و .. می کند. حتی بانک هایی هم تاسیس می کند و در تلویزیون ایران نیز بعنوان کارآفرین برتر در تاجیسکستان مورد تجلیل قرار می گیرد.
بالاخره شکایت زنگنه ، روزهای خوش ب. ز را به هم می زند. زنجانی دادگاهی می شود و حکم اعدام نتیجه اعمال او در دادگاه مقرر می گردد.
اما داستان تمامی ندارد ظاهرا. زنجانی بارها مورد مناقشه قرار می گیرد. از دستگاه قضایی تا مناظرات تلویزیونی و ...
زنجانی متهم می شود نمی خواهد پولها را پس بدهد. پولی که حسب گفته های زنگنه بالغ بر 12 هزار ملیارد تومان می شود.
اما امروز همه این تصورات از بابک زنجانی فرو ریخت و داستان از منظر دیگری نیز قابل بررسی شد.
حجه الاسلام مقیسه ، قاضی پرونده همدستان زنجانی ، ادعا می کند این مهدی شمس و فردی بنام فلاح بوده اند که همه کار ها را مدیریت نموده اند. در واقع زنجانی کاره ای نبوده است. او خطاب به شمس چنین می گوید:
شما با آقای فلاح با وزرا در ارتباط بودید و زنجانی را معرفی کردید که به شما اعتماد کردند وگرنه زنجانی را کسی نمی‌شناخت.
متهم در پاسخ می گوید: من اگر بتوانم رانت بگیرم برای خودم می‌گرفتم چرا برای زنجانی این کار را می‌کردم.
قاضی مقیسه گفت: شما یک باند بودید امکان ندارد یک نفر به تنهایی بتوانند این کار را کند. ایادی شما هنوز بیرون هستند و باید دستگیر شوند شما در حال اتلاف وقت هستید و نمی‌گویید پولها کجا است.
قاضی مقیسه گفت: شما در آرامش کامل اقدام به غارت اموال بیت‌المال کردید بدون اینکه کسی بفهمد، از بابک زنجانی یک بت درست کردید و خیلی نرم و آرام و با زبان لین به نام دلسوزی نظام اموال بیت‌المال را به تارج بردید عمل شما کمرشکن و ضعیف‌کش بود.
واین چنین است که باید همه نوشته ها و ادعاها در مورد زنجانی و پرونده فروش نفت به آن شکل خفت بار بار دیگر مرور شود تا بدانیم آیا زنجانی مترسکی بیش نبوده و یا اینکه همه ماجرا از دست او رقم خورده است.