به گزارش تابناک یزد، بنابر اخبار شنیده شده،در جریان سفر آقای روحانی به نیویورک برای شرکت در اجلاس سالانه سازمان ملل که در روزهای پایانی شهریور سال جاری انجام شد،ترامپ رئیس جمهور آمریکا از وی برای یک دیدار حضوری دعوت کرده اما با پاسخ منفی رئیس جمهور کشورمان روبرو شده است.

این درخواست، یک روز پس از سخنرانی توهین آمیز ترامپ نسبت به کشورمان صورت گرفته است!

جالب اینکه ماکرون رئیس جمهور فرانسه نیز پیگیر این ملاقات بوده و در جهت ترغیب آقای روحانی به پاسخ مثبت تلاش میکرده اما او هم ناکام مانده است.اینکه جریان لابی ایرانی مستقر در آمریکا،اساسا" نقشی در این ماجرا داشته یا نه و اینکه چقدر نقش داشته برای بنده نامعلوم است.
تلاش دولتمردان آمریکا برای مذاکره با ایران،تازگی ندارد و طی نزدیک به چهاردهه گذشته هم جمهوری خواهان و هم دموکرات ها، بارها در این‌جهت تلاش کرده اند.چرایی آن هم واضح است!


آمریکایی ها مطمئن هستند که نفس چنین مذاکراتی برای آنها پرسود خواهد بود اما برای ایران جز خسارت هیچ دستاوردی نخواهد داشت!


تحقیر ملت ایران پس از چهار دهه مقاومت،شکستن قبح مذاکره در این سطح و هموار کردن مسیر تکرار‌ آن و آنگاه گرفتن امتیاز و ندادن هیچ امتیاز قابل توجهی(تجربه برجام)،دلسرد کردن جبهه مقاومت و همه ملت های مظلوم جهان که به مقاومت ایران اسلامی دل بسته اند و به رخ کشیدن تفوق خود در افکار عمومی جهان که بالأخره جمهوری اسلامی ایران هم پای میز مذاکره نشست از جمله خسارت های سنگین چنین مذاکراتی است. تاکید میکنم همه اینها در حالی است که آمریکایی ها تقریبا" هیچ امتیازی نخواهند داد همانطور که در ماجرای برجام تجربه کردیم و پیش از این هم در لیبی،کره شمالی، شوروی سابق(گورباچف) و...تجربه شده بود.

در ماجرای اخیر،وقاحت آمریکایی ها در حدی بوده که پس از آنچنان نطقی،اینچنین درخواستی را مطرح کرده اند تا از سویی رجزخوانی و هیبت خود را به رخ بکشند و از سوی دیگر (البته اگر موفق میشدند)،احیانا" با وعده و وعید مسیر سازش را هموار کنند؛همان سیاست قدیمی چماق و هویج!
خط و نشان کشیدن های ترامپ در صحن سازمان ملل و یک روز بعد دعوت از رئیس جمهور کشورمان برای دیدار و مذاکره،ناخودآگاه این فرمایش امام راحل(ره) را در ذهن تداعی میکند که:


《اما قضیه تشرهای آقای کارتر. نمی‌دانم شما این مثل را می‌دانید. من حیفم می‌آید که مثل بزنم به شیر، که می‌گویند وقتی که مقابل یک دشمن می‌ایستد هم فریاد می‌زند و هم از آن طرفش چیزی بیرون می‌آید و هم دمش را حرکت می‌دهد. فریاد می‌زند برای اینکه طرف را بترساند. می‌ترسد، از این جهت از او چیزی هم صادر می‌شود. دمش را حرکت می‌دهد برای اینکه میانجی پیدا کند. آقای کارتر را من حیفم می‌آید که بگویم شیر، لکن یک موجودی است که همین کارها را دارد می‌کند.》


رفتار ترامپ،پیامی هم برای کشورهای منطقه دارد که پولشان را بی حساب به جیب کمپانی های تسلیحاتی و فن آوری آمریکا سرازیر کرده اند.این کشورها هزینه سنگین سازششان را اینگونه به آمریکایی ها میدهند تا او در مقابل ایران رجز بخواند و تهدید کند اما باید بدانند او پشت صحنه کارهای دیگری هم حاضر است بکند؛آمریکا برای هیچکس قابل اعتماد نیست،حتی همپیمانان منطقه ایش!


نکته دیگر این رویداد رفتار رئیس جمهور فرانسه است؛فرانسه ای که رفتارش تداعی کنند انگلیسی های قرن بیستم است!


این خبر آشکار میکند اروپا نه تنها در این موضوع،رقابتی با آمریکا ندارد بلکه کاملا" با آمریکا هماهنگ عمل میکند و چه بسا آمادگی کارچاق کنی هم دارد!


در پایان این یادداشت جا دارد از آقای روحانی که در چارچوب راهبرد نظام عمل کرده و هم دست دراز و مخمل کشیده ترامپ را پس زده و هم به فرانسوی ها میدان نداده تشکر کنیم.


کوچکترین نرمش روحانی در چنین صحنه ای میتوانست توطئه بزرگ امریکایی-اروپایی را قرین توفیق کند و هم روحانی را سرافکنده سازد و هم به غرور ملی کشورمان آسیب جبران ناپذیری وارد نماید.چنانچه در بالا اشاره کردم از نقش لابی ایرانی مستقر در امریکا،در این ماجرا اطلاعی ندارم اما در هر حال آقای روحانی باید مراقب پوسته خربزه های این لابی باشد!


آقای روحانی باید بداند و میداند این آخرین سناریوی دشمن نبوده و البته کیدهای جدید دشمن را نیز میتوان با عقلانیت انقلابی به خودش برگرداند.
باید مراقب شیطان بود؛بخصوص وقتی لبخند میزند!