البته نباید از این موضوع مهم غافل شویم که قدرتهای منطقهای نزد بایدن خرابکاری خواهند کرد و مخالفان داخلی متحد این قدرتها هم در انتقاد از بایدن همصدا میشوند و فرصت کار را تنگ خواهند کرد. "فشار حداکثری ترامپ هم در گرفتن امتیازات بیشتر از ایران ناکام ماند و هم در جایگزینی رژیم و شکست دیپلماسی آشفته ترامپ، آمریکا را منزوی کرد و نه ایران را" یک مقام از کشورهای متحد آمریکا هم تلاش پمپئو برای بازگرداندن تحریمهای ایران را "یک نمایش تلویزیونی" خواند و کشورهای اروپایی قول دادند که آن را فعالانه نادیده بگیرند.
بایدن میتواند بیشتر آسیبها را جبران کند اما فضای تنگی و غبارآلودی وجود خواهد داشت، توانایی ایران برای پاسخ به هر ابتکاری نیز به انتخابات 1400 بی ربط نیست؛ بنابراین امیدوارکنندهترین روش این است که بایدن یک رویکرد "پایبندی در برابر پایبندی" را در پیش گیرد. بایدن میتواند شراکت آمریکا در توافق هستهای را با برداشتن تحریمهایی که ترامپ و پمپئو اعمال کردهاند، آغاز کند. جواد ظریف، روز 21 سپتامبر در شورای روابط خارجی گفت "اگر دیگران به پایبندی به برجام بازگردند، ایران هم آماده بازگشت به تعهداتش است." اروپاییها میتوانند به این فرایند کمک کنند.
آنچه بایدن گفته، یک روش منطقی است و میتواند به او بیشترین اهرم و به سیاستمداران ایرانی بیشترین مشوق را برای بازگشت به تعهداتشان بدهد. ایران به سرعت میتواند گامهایی را که به عقب برداشته، جبران کند. در واقع اینگونه به نظر میرسد که این گامها، طوری طراحی شده بودند که بازگشت پذیر باشند. البته امروز در ایران بسیاری این پرسش قابل درک را دارند که آیا میتوان اعتماد کرد؟ روزگاری دامنه این اعتماد محدود بود ولی امروز دیوار بی اعتمادی به آمریکا به طوری گستردهای روزافزون شده و چه به صورت طولی و عرضی در میان اقشار مختلف مردم با گرایشهای سیاسی مختلف وجود دارد حتی اروپاییها، چین، روسیه هم بی میلی مشابهی برای کار با آمریکا دارند چراکه این کشور در دوران ترامپ حتی از سازمان های بین المللی هم خارج شد.
بایدن باید در برابر پیشنهاد برخی از مشاورانش که میگویند پیش از بازگشت به برجام باید از ایران امتیازات تازهای گرفت، مقاومت کند؛ این پیشنهاد، هرچند وسوسه انگیز است اما بدفهمی بنیادینی از شرایط دارد. این آمریکا بود که در گام نخست، برجام را نقض کرد و این آمریکا است که اکنون منزوی است، نه ایران. بازگشت به توافق، تنها راه برای کسب اهرم و جایگاه دیپلماتیکی است که آمریکا پیش از ترامپ از آن برخوردار بود. هرگونه تاخیر یا راهکارهای بیزانسی، کل توافق را در خطر قرار میدهد. اگر آمریکا، به سرعت به این توافق برنگردد، شاید توافقی نماند که بازگشت به آن معنا داشته باشد.
اسراییل، عربستان سعودی و به احتمالی امارات، تلاش خواهند کرد راه بایدن را ببندند. متحدان آنها در داخل آمریکا، که اغلب از این دولتها و حامیانشان پول میگیرند، با صدای بلند بایدن را محکوم خواهند کرد. جمهوریخواهان هم چشم بر روی شکستهایشان میبندند و جنجال به راه میاندازند. آنها از همین الان، این کار را شروع کرده اند. کسانی که پیش از این قول داده بودند که تحریمهای انبوه، ایران را مجبور به تسلیم شدن یا سقوط میکند، اکنون ادعا میکنند که اگر فقط چند تحریم دیگر اضافه شود، کار تمام است. دیگرانی هم هستند که همچنان بر شعار "جایگزینی رژیم" پافشاری خواهند کرد.
"بن رودِز" معاون پیشین امنیت ملی آمریکا میگوید: "واشنگتن نه زمان و نه آن سرمایه سیاسی در خارج را در اختیار دارد که یکسال اول دولت تازه را برای طراحی رویکردی در برابر ایران هدر دهد که بتواند کشورهای عربی خلیج فارس را خشنود کند؛ آن هم کشورهایی که رییس جمهور دمکرات پیشین را تضعیف کردند. با توجه به این واقعیت که این آمریکا بود که تعهدش را زیر پا گذاشت، این بسیار مهم است که به متن برجام بازگردیم؛ توافقی که منافع کانونی امنیت ملی آمریکا را تأمین میکند و میتواند بنیادی برای ابتکارهای دیپلماتیک آینده باشد."
کلید کار این است که بلافاصله پس از ادای سوگند جو بایدن و کامالا هریس، صدای واحدی شنیده شود که از سیاست ورزی بی ریشه پرهیز میکند و به سرعت از خصومت و دشمنی در هر وجهی دوری میکند.