پایگاه تحلیلی خبری تابناک گیلان
از این پس سعی دارد جهت پوشش کامل وقایع مهم روز در کشور، مجموعه ای از
مهم ترین اتفاقات 24 ساعت گذشته را در یک بسته خبری به مخاطبان خود عرضه
کند که این موارد شامل کلیه موضوعات سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-ورزشی و اقتصادی
خواهد شد.
سفارت عربستان در تهران سنگباران شدبنابر این گزارش حاضران در این تجمع با سر دادن شعارهایی مانند مرگ بر رژیم آلسعود، مرگ بر آمریکا و آلسعود خائن است. انزجار خود را نسبت به اقدامات رژیم آلسعود نشان دادند.
معترضان که تعداد آنها در حدود 200 الی 300 نفر بود با خشم به طرف سفارت عربستان سنگ پرتاب کردند.
به گزارش تابناک گیلان به نقل از فارس، لازم به ذکر است؛ با وجود عدم صدور مجوز از سوی وزارت کشور و برقراری تدابیر شدید امنیتی تجمع مذکور برگزار شد.
روایت هاشمی از نامه به رهبری در سال 88
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره انتشار نامهاش به مقام معظم رهبری در فاصله دو روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 1388 توضیحاتی ارائه کرد. او گفته درباره همان نامه با ایشان دیداری داشته است.
خبرگزاری ایسنا: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره انتشار نامهاش به مقام معظم رهبری در فاصله دو روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 1388 توضیحاتی ارائه کرد. او گفته درباره همان نامه با ایشان دیداری داشته است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با هفتهنامه طلوع، درباره علت رد صلاحیت خود در انتخابات 92 نیز گفته است: من میدانم چه شد. آنها قبل از اینکه تصمیم بگیرند که من نباشم، آقای مصلحی وزیر وقت اطلاعات با معاونانش به آنجا رفته بودند. آییننامه آنها اجازه نمیدهد که در بحثهای انتخاباتی کسی از خارج باشد. با حضور مصلحی مخالفت شده بود که نباید او باشد. خیلی اصرار شده بود که گفتند پس معاونان نباشند و خود مصلحی باشد.
یکی از اعضای خبرگان به من خبر داد که مصلحی در جلسه آنها گفته که ما صبح و ظهر و شب به طور مرتب آرای آقای هاشمی را رصد میکنیم که ساعت به ساعت بالا می رود و الان به 70 درصد رسیده است و در این چند روز تا انتخابات اگر همینطور بالا برود، ایشان از 90 درصد بالاتر میرود و ما مصلحت نمیدانیم، چون اگر ایشان بیاید، همه رشتههای دورههای ما را پنبه میکند.
متن این مصاحبه را در زیر میخوانید:
اگر اجازه بدهید به انتخابات سال 88 برگردیم. آیا حضرتعالی مناظره مشهور سال 88 آقای احمدینژاد و مهندس موسوی را به صورت زنده مشاهده کردید؟
«زنده» بالاخره دیدم. اینکه همه را به صورت دیدم یا نه، نمیدانم.
سؤال ما این است که پس از ایراد اتهامات متعدد به شما، آن لحظه واکنش شما چه بود؟
من دیدم که حرف بیسندی را میزند. ایشان رقیبهای خودش را ندیده میگرفت و میگفت که رقیب من فلانی (هاشمی رفسنجانی) است و مسأله را به این طرف آورده بود که حرف ناحقی بود. من در آن انتخابات از کسی حمایت نکرده بودم که ایشان اینگونه میگفت. بعد هم حرفهایی زد که من در مراسم امام(ره) که ایشان را دیدم، گفتم که شما خیلی حرفهای خلاف گفتید. خودتان اصلاح کنید و اگر اصلاح نکنید، من باید جواب بدهم.
کاغذی هم به او دادید؟
همان بود که میخواستم تذکر بدهم که اینها را اشتباه کردید. خیلی دوستانه گفتم. اما ایشان اصلاح نکرد و من هم نامهای به رهبری نوشتم و آن را منتشر کردم.
همان نامهای که پیش از انتخابات نوشتید؟
بله، همان نامهای که هرکس میخواست، آن را دید و بارها منتشر شده است. همان موقع من نمیخواستم بدون خواندن رهبری منتشر کنم، عصر که نامه تمام شد، برای ایشان فرستادم و آخرین فرصتی بود که پیش از انتخابات میتوانستم، چون ظاهراً عصر سهشنبه بود، درست یادم نیست، جمعه هم انتخابات بود. میخواستم قبل از انتخابات منتشر شود. برای رهبری فرستادم که اگر نظری دارند، بدهند. عصر هم با ایشان ملاقات داشتم. وقتی به ملاقات رفتم، به ایشان گفتم که شما جواب مرا ندادید. ایشان گفتند «الان که آمدی، داشتم از روی کامپیوتر میخواندم». گفتم روی آن نظری دارید؟ گفتند «روی محتوا هیچ نظری ندارم، ولی روی زمان آن نظر دارم و اگر از من میپرسیدی، میگفتم که بعد از انتخابات باشد». گفتم من که پرسیدم و شما جواب ندادید و وقت هم تمام شد و رسانهها فردا نمیتوانند بنویسند و باید همین امشب بدهم که جوابم را چاپ کنند.
اگر بعد از انتخابات منتشر میکردید، چه میشد؟
گفتم اگر احمدینژاد پیروز شود، خوب نیست که با انتشار این جواب دوباره دعوایی را شروع کنم، چون تمام شده بود و اگر هم شکست بخورد که این دیگر شبیه چوب زدن به مرده است و هنر این است که همین حالا که ایشان با هدف انتخاباتی گفته، من هم با همان هدف جوابش را بدهم. ایشان گفتند «حق شما بود و من باید دفاع میکردم که برای بعد از انتخابات گذاشتم». البته این کار را هم کردند و به نماز جمعه رفتند و به آن صورت مفصل گفتند.
فکر میکنید چرا تلویزیون و صداوسیما حاضر نشد جوابیه شما را پخش کند؟
صداوسیما پیش از انتخابات و حتی یک سال قبل از انتخابات 84 دربست در اختیار آن جریان بود. به هر حال تمام دستاوردهای انقلاب را با آوردن بعضی از آدمهایی که بعدها مشخص شد به کدام جریان وابسته هستند، زیر سؤال میبردند که در همان ایام و حتی قبل از انتخابات 84 من گفته بودم که صداوسیما به خاطر دستمالی قیصریه را به آتش نکشد. احمدینژاد از گروه ایثارگران بیرون آمد و عضو آنجا بود. رئیس صداوسیما هم عضو آنجا بود. اینها با هم پیمان داشتند و در صداوسیما هم هرچه میخواستند، انجام میدادند.
آیا قبل از 84، آقای احمدینژاد را به عنوان فردی که روزگاری استاندار شما بوده، میدیدید؟
همیشه ایشان را میدیدیم. شهردار تهران بود که برای بازدید از تونل رسالت از من دعوت کرده بود و من به اتفاق ایشان از آن پروژه بازدید کردم و همچنین برای مراسم افتتاح پارک پلیس در شرق تهران از من دعوت کرده بود که با هم رفتیم و آن پارک را افتتاح کردیم و موارد اینگونه زیاد بود.
شایعه شد که قبل از 84 از شما برای حضور در انتخابات کسب تکلیف کردند.
پیش من نیامد، اما به محسن گفته بود. وقتی که من اسم نوشتم، به محسن گفته بود که اگر ایشان مایل باشند که من نباشم، من کنار میروم. این را محسن به من گفت و میتوانید از محسن بپرسید.
واکنش شما چه بود؟
نه، در انتخابات شرکت کند.
اگر اجازه بدهید وارد انتخابات 92 شویم. شما چقدر احتمال میدادید که رد صلاحیت شوید؟ همیشه انسان احتمال میدهد. عدهای حضرتعالی را پیروز اصلی انتخابات میدانستند، چون مشایی را حذف کرده و شخص مورد نظر شما رأی آورد. این را قبول دارید؟
مردم به دکتر روحانی رأی دادند. این یک واقعیت سیاسی است. البته در خصوص ردصلاحیت، بله، من میدانم چه شد. آنها قبل از اینکه تصمیم بگیرند که من نباشم، آقای مصلحی وزیر وقت اطلاعات با معاونانش به آنجا رفته بودند. آییننامه آنها اجازه نمیدهد که در بحثهای انتخاباتی کسی از خارج باشد. با حضور مصلحی مخالفت شده بود که نباید او باشد. خیلی اصرار شده بود که گفتند پس معاونان نباشند و خود مصلحی باشد. یکی از اعضای خبرگان به من خبر داد که مصلحی در جلسه آنها گفته که ما صبح و ظهر و شب به طور مرتب آرای آقای هاشمی را رصد میکنیم که ساعت به ساعت بالا میرود و الان به 70 درصد رسیده است و در این چند روز تا انتخابات اگر همینطور بالا برود، ایشان از 90 درصد بالاتر میرود و ما مصلحت نمیدانیم. چون اگر ایشان بیاید، همه رشتههای دورههای ما را پنبه میکند.
چقدر قبول دارید که جنابعالی نسبت به سالیان پیشین یا دهههای قبل، تغییرات فکری داشتهاید؟ الان برخی منتقدان شما مکرراً ادعا میکنند شما نسبت به گذشته تغییرات جدی کردهاید؟
نه، خیلی قبل از انقلاب از زمانی که مبارزه شروع شد، تفکراتم از لحاظ سیاسی شکل گرفته است. نه تصادفی و نه تقلیدی، بلکه مطالعه کردم و قرآن را خواندم و اسناد را نگاه کردم و تاریخ را خواندم و همان شکل محفوظ است. همان سخنرانیهایی که پیش از انقلاب میکردم، بعد از انقلاب هم میگفتم. قبل از انقلاب در یک ماه رمضان در مسجدی در بازار درباره عدالت اجتماعی صحبت کردم که درباره همان موضوع به تناسب با مسائل روز چندین خطبه در نماز جمعه خواندم. مطالبش یادداشت شده بود و داشتم که از بیشتر مطالب پیش از انقلاب فرق نمیکرد.
در مورد چند سال اخیر چطور؟ مثلاً میگویند شما پس از انتخابات 84 دچار تغییرات جدی شدید و این روند همچنان ادامه دارد.
تفکراتم همین است. در مجلس که بودم، همه میدانند که دو طرف را حفظ میکردم و بلکه سه طرف را. هم نهضتآزادیها بودند که آنها را حفظ میکردم و هم محافظهکارها و چپگراها بودند که با همه کار میکردم و مشکلی نداشتم و فراجناحی عمل میکردم. در ریاست جمهوری هم همین کار را کردم. کابینه من معتدلترین کابینههاست که حداقل نصف - نصف از دو جناح بود و بعضیها هم مستقل بودند. بعد از دوره ریاست جمهوری، در انتخابات دوم خرداد، بیطرف بیطرف کار کردم و فقط انتخابات را سالم برگزار کردم.
شبهه دخالت دیگران بود که من جلوی آن را گرفتم و سالم برگزار کردم. البته یک جناح خوشش نمیآمد، ولی من برای برگزاری سالم انتخابات کمک کردم. بعد بعضی از تندروها از جناح رادیکال که مسائل خاصی با من داشتند، شروع به تخریب کردند. ولی الان همانها برگشتند و عوض شدند. محافظهکارها هم از این طرف مخالف هاشمی افتادند. اینها که الان اینگونه حرف میزنند میگفتند هاشمی مخالف رهبر است. اینها عوض شدند و من عوض نشدم. یعنی نظر آنها نسبت به ما عوض شده است. تفکرات من مال 50 سال قبل است و هنوز محفوظ است، منتها متناسب با زمان اصلاح میشود.
روایت تکان دهندهی علی ضیـاء از کارشکنی سعودیهـا
علی ضیاء مجری تلویزیون ایران میگوید که هیچ همکاری از سوی مقامات سعودی با ایرانی ها پس از حادثهی دلخراش منا صورت نمیگیرد.
او که این روزها در سرزمین وحی حضور دارد، امروز یکشنبه پنج مهر میهمان تلفنی برنامهی «روز آمد» با اجرای هیراد حاتمی بود و از مشاهداتش در این روزها و حال و هوای کاروانها و زائران ایرانی گفت.
ضیاء با بیان این مطلب که شرایط اینجا خیلی سختی است، گفت که امروز هم ممکن است خبرهای جدیدی درباره ای این اتفاق داشته باشیم.
او افزود:«امیدوارم که دولت سعودی همکاری کند؛ چون تقریبا هیچ همکاری اینجا از سوی دولت سعودی صورت نمیگیرد.»
این مجری تلویزیون گفت: «در بعثه حدود 10 گروه را هماهنگ کردند تا برای شناسایی مفقودان به بیمارستان ها و سردخانه ها بروند، اما مقامات به این گروهها اجازه ورود به بیمارستانها و سردخانهها را نمی دهند.»
او با بیان این مطلب که من یک خبر در گوشی برای شما و مردم ایران دارم ، ادامه داد:«اجساد زائران (که همه هم ایرانی نیستند) تا دیشب به سردخانه های اصلی انتقال نیفتاده بود. یعنی تا دیشب اجساد زائران در کانتینر های بزرگی نگهداری میشد که شکل سرخانه بودند.»
ضیاء تاکید کرد: «همهی مسائل سیاسی را که بگذاریم کنار، 330 خانواده دل نگران هستند و منتظر شنیدن خبر خوب، اما حمایتی که نمی شود، هیچ. اصلا اجازه رفتن به بیمارستان ها به گروههای ایرانی داده نشده است.»
مجری برنامهی «امشب» تصریح کرد: «اگر مردم می بینند خبرها کم و دانه به دانه اعلام و دیر به روز می شود هیچ ربطی به تلاش دوستان ندارد، آنها تلاش خودشان را میکنند، اما دولت سعودی اجازه کار نمیدهد، شرایط، اصلا شرایط خوبی نیست.»
او ادامه داد: «مقامات سعودی نمیگویند چرا مسیر را بستهاند؟ اصلا آنها چرا هیچ توضیحی نمی دهند؟ چرا دروغ می گویند؟ چرا در سایت های مختلف دروغ های عجیب و غریب نوشته می شود؟ آنجا فیلم دارد. چرا فیلم های آنجا را منتشر نمی کنند؟»
این زائر بیتالله الحرام گفت:« ناگهان مسیر اصلی بدون هیچ تدبیری بسته می شود. عزیزان ما از کشورهای آفریقایی هجوم می آورند. پیرمردها و پیرزن ها روی هم می افتند. آرام آرام آدم ها به هم گره می خورند. روی هم می افتند. گرمای شدید هوا در کنار اکسیژن کم. با وجود این صحنه ها در ها را باز نمی کنند.»
او ادامه داد: «من که در مسیر نبودم. اعمال ما تمام شده بود که خبر آمد چنین اتفاقی افتاده بعد گفتند نیرو نیست که اجساد را جا به جا کند. ما رفتیم که جسد ها را جا به جا کنیم. نیروهای داوطلب ایرانی رفتند جسد ها را جا به جا کنند. این افرادی که روی هم افتاده بودند اگر درست و به موقع رسیده بودیم شاید نصف این افراد نجات پیدا می کردند. ما رفتیم کمک کنیم به ما اجازه ندادند. حتی با کاور هلال احمر رفتیم اما به ما اجازه ندادند. چه خباثتی است که این آل سعودنسبت به مردم مسلمان دارند؟»
به گزارش خبرآنلاین، ضیاء تاکید کرد: «متاسفانه سعودیها به هیچ چیزی اعتقاد ندارند. به هیچ چیز. هیچ چیز یعنی هیچ چیز. بعد از فتوایی که مفتی داد پس از سقول جرثقیل که جرثقیل هم مقابل عظمت خداوند سجده کرده است عجیب نیست که باز هم مفتی مکه بگوید که این اتفاق قضا و قدر بوده است.»
سرنوشت زنان محافظ قذافی +عکس
چهار
سال بعد از مرگ سرهنگ نگاهی به وضعیت زنان محافظی که روزی سوگلی قذافی
بودند، خالی از لطف نیست. برخی از این زنان در زندان زنان در طرابلس،
پایتخت لیبی به سر میبرند و زنان دیگری نیز حق پناهندگی در کشورهای عربی و
غربی را گرفتهاند و برخی دیگر نیز این تصمیم را گرفتهاند که در ملأ عام
نباشند.
چهار سال پس از مرگ معمر قذافی، سرهنگ دیکتاتوری که همیشه به خاطر زنان
محافظش جنجال ساز بود امروز این محافظان با سرنوشتهای متفاوتی روبهرو
شدهاند. برخی از آنها در زندان هستند و برخی مشهور و برخیها نیز مخفی
شدهاند.
به گزارش پایگاه خبری ارم، چهار سال بعد از مرگ سرهنگ
نگاهی به وضعیت زنان محافظی که روزی سوگلی قذافی بودند، خالی از لطف نیست.
برخی از این زنان در زندان زنان در طرابلس، پایتخت لیبی به سر میبرند و
زنان دیگری نیز حق پناهندگی در کشورهای عربی و غربی را گرفتهاند و برخی
دیگر نیز این تصمیم را گرفتهاند که در ملأ عام نباشند.
عایشه بادیگارد قذافی از مهمترین زنان محافظ به شمار میآید که به قذافی خدمت کردند و وی از بین صدها زنی بود که محافظ شخصی وی بود.
عایشه
در حال حاضر در زندان زنان در طرابلس است. گزارشهای خبری اعلام کرده
بودند که قذافی نام عایشه را بر هر یک از محافظانش به خاطر نام دخترش،
عایشه گذاشته بود و به آنها عایشه 1، عایشه 2 و عایشه 3 میگفت.
از
سوی دیگر پس از اینکه انقلابیها طرابلس را تحت تصرف خود درآوردند "جمیله
دُرمان" بادیگارد شخصی معمر قذافی و یکی از برجستهترین نزدیکان وی در
سالهای گذشته بازداشت شد.
دُرمان از نزدیکترین بادیگاردها به قذافی بود و در بیشتر سفرها همراه قذافی بود.
دُرمان
در اعدامهای شهروندان و محافظان بسیاری با حلقه دار حضور داشت و در
برخورد با «جبهه ملی نجات لیبی» که مسوول تعدادی از عملیات انتحاری در این
کشور در سال 1984 بود، مشارکت داشت.
اما تا به این لحظه سرنوشت درمان مبهم است و مسوولان لیبیایی از برگزاری هیچ محاکمهای برای وی از زمان بازداشتش خبر ندادهاند.
از
زمان کنترل انقلابیها بر پایتخت لیبی، "مبروکه الشریف عبدالکریم"،
فرمانده گارد ویژه قذافی توانست به الجزایر فرار کند و از حقوق یک پناهجوی
جنگ از سال 2012 به همراه تعدادی از اعضای خانوادهاش برخوردار باشد.
وی
پس از اینکه به الجزایر رفت، مشهور شد چراکه تعدادی مصاحبه مطبوعاتی از وی
در خصوص زندگی شخصی قذافی صورت گرفت. وی از نزدیکترین مسوولان نظامی به
قذافی بود و در بازدیدهای میدانی مختلف در لیبی و خارج از آن در کنار قذافی
دیده میشد.
به گزارش ایسنا، در همین حال، جمیله المحمودی نیز یکی
از مهمترین بادیگاردهای قذافی به شمار میآید و شهرت رسانهای بسیاری برای
خود رقم زد.
المحمودی
صندوق اسرار قذافی بود که یک بادیگارد معمولی نبود و قذافی فقط در صورت
نگهبانی او حتی در پرتنشترین روزهای لیبی به خواب راحت میرفت.
همچنین
قذافی چهار پرستار اوکراینی داشت که معروفترین آنها "جالینا کولوتنیتسکا"
بود که زندگینامهاش در اسناد پایگاه ویکیلیکس به عنوان پرستار
تحریککننده قذافی آمده است.
قذافی حتی بدون کولوتنیتسکا هیچ جا نمیرفت و حتی اخباری مبنی بر وجود علاقه میان آنها منتشر شده بود.
مثلا
یکبار برخی اقدامات روتینی منجر شد تا پرستار مذکور از همراهی قذافی
بازبماند که سرهنگ برای او یک هواپیمای شخصی فرستاد تا او را از طرابلس به
پرتغال ببرد تا همراه تیم قذافی از آنجا عازم نیویورک شود.
اما سایر بادیگاردهای قذافی از نظرها پنهان شدهاند و طبق دستور مقامات جدید طرابلس تحت تعقیب هستند.
یادداشت ابراهیم حاتمیکیا در پی درگذشت بانوی هنرمند «از کرخه تا راین»
ابراهیم حاتمیکیا که سابقه همکاری با هما روستا را در فیلم «از کرخه تا راین» داشت، در پی درگذشت این بانوی هنرمند در یادداشتی نوشت: «بانوی کرخه تا راین از ساحل اقیانوس غربت راهی سفر ابدیت شد».
به گزارش حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ابراهیم حاتمیکیا کارگردان نامی سینمای کشورمان و سازنده آثار ماندگار سینمای دفاع مقدس در پی درگذشت هما روستا یادداشتی را در فضای مجازی منتشر کرد.
متن کامل این یادداشت به این شرح است:«پائیز را چه سخت آغاز کردی.
هنوز در حیرت و عزای مسافران کعبه بودیم که خبر آمد هما روستا پر کشید.
بانوی کرخه تا راین از ساحل اقیانوس غربت راهی سفر ابدیت شد.
هما روستا دیر آشنایی بود که همدیگر را در کنار رود راین یافتیم و این آشنایی سالیان سال به بهانههای مختلف تجدید شد. او در پیله خانواده ما همچون لیلای کرخه تا راین نفوذ کرد و این میسر نبود مگر بخاطر منش مهربانانه این بانوی هنرمند ، که وجودش از هنرش پیشی داشت.
هما روستا بانوی فرهیخته هنر نمایشی این سرزمین ، نمونه متانت در رفتار و مناعت طبع در انتخاب نقش ها بود و در هر نقشی ظهور کرد ، ماندگار شد.
خدایش بیامرزد و او را قرین رحمت خویش سازد».
الهی آمین.
حاتمی کیا