با نزدیک شدن به ایام پایانی ثبت نام از خبرگان رهبری و اعلام قطعی حضور سه ضلع اثر گذار این انتخابات،( البته بدون در نظر گرفتن آقای غرضی!!! ) و علی التخصیص ثبت نام چهره های سنتی این مجلس مانند آقایان یزدی و جنتی از تهران و سایر شخصیت های با سابقه این مجلس از شهرستان ها، دور نمای کلی آرایشات سیاسی این رقابت ها را میتوان به بدست آید.
اما اخیرا خبری در فضای رسانه ای پخش گردیده است که حاکی از اعلام نظر برخی از اعضای کارگزران و حزب اعتدال و توسعه مبنی بر در خواست از سه شخصیت مهم برای کاندیداتوری به ترتیب، سمنان، تهران وکرمان برای روحانی، خمینی و هاشمی است.
هرچند بهانه این اظهار نظر تلاش برای ممانعت از استفاده رقیب از نتیجه انتخابات بیان شده است اما در ذات خود نوعی تناقض را حمل می کند.
اگر بپذیریم که کارگزاران و مشابه او یعنی اعتدال و توسعه ، مشی سیاسی خود را پراگماتیسم اعلام نموده اند، بنابراین بایستی منتظر هر نوع رفتار پراگماتیکی از سوی آنها بود.این احتمال هم پذیرفتنی است که این دو حزب ، در سر سودای تقلایی را می پرورانند که نتیجه آن خلق پدیده ای بنام خمینی جوان است که بتواند رای اول تهران در مجلس خبرگان را کسب نماید. اگر در این انتخابات بتوان چنین پدیده ای را خلق نمود ، بی شک بخشی از این موفقیت مرهون حرکت تاکتیکی کارگزارانی ها خواهد بود. این یعنی یک تیر و دو نشان عملگرایانه.
از یک سو رقابت این سه محور قابل اتکای اصلاح طلبی و البته تمرکز آنها در تهران ممانعت بعمل می آید. طبیعتا نفراتی که رای اول تهران شوند از شماتت هواداران خود در امان خواهند بود و از سویی دیگر شرایط برای خلق پدیده ای شگرف بنام خمینی جوان مهیا می گردد.
حال اگر هاشمی از کرمان و روحانی از سمنان به خبرگان راه یابند بنا به قانون نانوشته ای که میان ایشان به امضا رسیده ، ریاست خبرگان به هاشمی و نیابت او می تواند به خمینی جوان برسد .البته این طرح با یک شک و ریبی همراه است. آنهم احتمال عدم رای آوری هاشمی از کرمان. این همان شکی است که در سایه رفتار عملگرایانه کارگزارانی ها بدست می آید .یعنی این احتمال وجود دارد که هاشمی را برای توفیق خمینی جوان به بیراهه بفرستند؟