ماجرای مردی که می خواست از بیت المال دزدی کند

عاقبت صحنه سازی در تصادف

تابش آفتاب اول صبح از شیشه خودرو صورتم را نوازش می کرد. تازه چشمانم گرم خواب شده بود و در رویا در آسمان ها سیر و زندگی مجللی را برای خودم تصور می کردم که ناگهان با شنیدن صدای مهیبی از خواب پریدم. احساس می کردم دنیا روی سرم خراب شد.
کد خبر: ۳۲۲۸۰۸
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۶ 03 November 2016
تابش آفتاب اول صبح   از شیشه خودرو صورتم را نوازش می کرد. تازه چشمانم گرم خواب شده بود و در رویا در آسمان ها سیر و زندگی مجللی را برای خودم تصور می کردم  که ناگهان با شنیدن صدای مهیبی از خواب پریدم. احساس می کردم دنیا روی سرم خراب شد. بعد از چند لحظه چشمانم را به زور باز کردم اما آنچه می دیدم آنقدر ناخوشایند و وحشتناک بود که تاب و تحملش را نداشتم. پدرم در صندلی جلو با صورتی غرق در خون بی حرکت بود و برادرم سرش را به فرمان تکیه داده بود و آهسته ناله می کرد.
 اینها بخشی از صحبت های جوان 24ساله ای است که 6 ماهی است  به جرم اقدام به کلاهبرداری از یک شرکت بیمه ای دوران محکومیت و حبس خود را در زندان سپری می کند. این روزها برخی افراد گاهی برای کسب اندکی پول از شرکت های بیمه، دست به تصادف صوری و حتی پرونده سازی مصنوعی می زنند که گاه می تواند خطرات جانی برای آنها به دنبال داشته باشد.
 اگرچه فوت و فن و شگردهای این افراد به دلیل فراگیر شدن در جامعه تا حدی برای شرکت های بیمه و کارشناسان پزشکی قانونی شناخته شده، ولی بنا به گفته یکی از مسئولان شرکت بیمه ای این افراد نیز به تدریج شگردهای خود را تغییر داده اند تا کمتر با موانع قانونی مواجه شوند. اگرچه در  خراسان شمالی آمار دقیقی از میزان تصادف های ساختگی برای دریافت پول از شرکت های بیمه و سایر مراجع وجود ندارد، ولی بررسی برخی از این مراکز مسئول نشان می دهد که این شگردها رو به افزایش است.
در ادامه گفت وگوی خبرنگار ما را با یک پسر جوان زندانی می خوانید.
چند وقت است و به چه جرمی در زندان هستی؟
6ماه است که به جرم اقدام به کلاهبرداری اینجا هستم.
مدت حبست چقدر است؟
2سال و  10روز است.
از کجا یا ازچه کسی می خواستی کلاهبرداری کنی؟
از یک شرکت بیمه می خواستم کلاهبرداری کنم.
از کجا این فکر شیطانی به ذهنت رسید؟
بعد از  این که حادثه تلخ و وحشتناک تصادف برایمان رخ داد.
مقصر حادثه بودی؟
نه. من اصلا در رخداد این حادثه نقشی نداشتم.
شما که درحادثه مقصر نبودید چرا به زندان افتادید؟
من در تصادف نقشی نداشتم اما بعد از تصادف بزرگترین اشتباه زندگی ام را مرتکب شدم و با صحنه سازی حادثه  با آبروی خود و خانواده ام بازی کردم.
بیشتر توضیح می دهی؟
برادرم هنگام وقوع حادثه راننده بود و گواهینامه نداشت. آن روز مجبور شدیم برای انجام کاری به همراه پدرم به یکی از شهرهای اطراف برویم و با وجود مخالفت من برادرم پشت فرمان نشست و در مسیر و بین راه ناگهان به دلیل سرعت بالا و عدم توانایی در کنترل خودرو از مسیر منحرف و  خودرو واژگون شد. متاسفانه در این غفلت پدرم در جا فوت کرد و برادرم به شدت مصدوم شد و بعد از مدتی او نیز فوت کرد. بعد از چند لحظه زمانی که به خودم آمدم متوجه وخامت اوضاع شدم و در یک لحظه به آینده مادر و خواهرهایم که  در نبود پدرم چه بر سر آن ها خواهد آمد  فکر کردم و تنها فکری که به ذهنم رسید این بود که خودم را به عنوان راننده معرفی کنم تا  پولی که بابت دیه پدر و برادرم از بیمه می گیرم پشتوانه ای برای آینده آنها باشد. این بود که سریع دست به کار شدم  و برادر مصدومم را که هنوز نفس می کشید از پشت فرمان خارج کردم و با پلیس تماس گرفتم.
چطور شد که  دستت جلوی قانون رو شد؟
بعد از این که به عنوان مقصر حادثه شناخته و به پرداخت دیه محکوم شدم برای تشکیل پرونده به بیمه مراجعه کردم که کارشناس اداره بیمه به  نحوه صدمات سرنشینان خودرو و حادثه دیدگان مشکوک شد و با هماهنگی با مقامات انتظامی و قضایی و بررسی دقیق موضوع توسط آنها خیلی زود حقیقت آشکار شد و با شکایت شرکت بیمه از من، به اتهام اقدام به کلاهبرداری محکوم شدم و به زندان افتادم.
فکر نکردی که شرکت های بیمه خسارت‌ها را از بیت المال پرداخت می کنند و فریب  دادن آنها  به مثابه دزدی است؟
نه چون فکر می کردم ما هر سال مبلغی را به عنوان حق بیمه به شرکت های بیمه پرداخت می کنیم و این حق من است که به هر نحوی که شده از شرکت بیمه خسارتم را بگیرم.
برابر قانون بیمه خسارت آسیب دیدگان ناشی از تصادف رانندگی حتی در صورت نداشتن گواهینامه را  پرداخت می کند، چرا با این وجود اقدام به کلاهبرداری کردی؟
من قبل از این اتفاق اصلا از این موضوع و قوانین بیمه ای اطلاعی نداشتم. زمانی متوجه شدم که خیلی دیر شده بود و قدم در راهی گذاشته بودم که بازگشتی در آن وجود نداشت و باید تاوانش را پرداخت می کردم.
متاهلی و فرزند هم داری؟
بله متاهلم ویک فرزند دارم.
 خانواده ات  الان چکار می کنند؟
با ننگ و رسوایی که با کارم به وجود آوردم  همسرم مدتی است که ساز جدایی نواخته و حاضر به ادامه زندگی با من نیست و از همه مهمتر مادرم با این کارم و با توجه به از دست دادن پدر و برادرم تحمل این همه غم را نداشت و فوت کرد.
صحبت آخر؟
من در برابر چشمان باز پدرم که روی صندلی جان داده بود ، بدن نیمه جان برادرم را که هنوز درد می کشید به طمع کسب مال نامشروع به صندلی عقب انتقال دادم و خودم را به جای او به عنوان راننده جا زدم  و به قانون دروغ گفتم و آبروی خانواده ام را بردم. به کسانی که می خواهند با دروغ و دغل از راه نامشروع  مال کسب کنند توصیه می کنم که  راستگویی را هر چند به زیانشان باشد بر دروغگویی ترجیح بدهند. /روزنامه خراسان شمالی
اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار