جدا از مقوله توسعه نیافتگی ایلام و زخم های کهنه ناشی از سال ها محرومیت ،مرز نشینی و جنگ بررخسارآن مسایلی اجتماعی در این استان و مناطقی مانند آن وجود داردکه گاهی تنفس را به شماره می اندازند.
چقدر از زندگی مردم در ایلام و شهر ها و روستاهای کوچکش صرف خودشان می شود ؟ چند نفر از پدر ها و مادرها در خانواده ها مرتبا به فرزندانشان نکاتی را گوشزد می کنند که در مقابل در و همسایه باید رعایت کنند.
چند خانواده را سراغ دارید که اسیر حرف همسایه ها و اطرافیان شده اند و با مشکلات عدیده دست به گریبان هستند ؟
چند نفر در کوچه شما هستند که مرتب به زندگی همه سرک می کشند و حتی می دانندقابلمه قرمز رنگ فلان همسایه در کدام کابینت قرار دارد؟
درب های خانه ها در روستا ها و شهر های ایلام معمولا باز هستند و یا با نخی برآمده از کنار قفل به دیگران می گویند که اینجا حریمی خصوصی وجود نداردو می توانید وارد شوید که معمولا از آن به فرهنگ خوب و صفا و صمیمیت مردمش تعبیر می گردد ولی این امر هم نیازمند بازنگری در رفتارهای مردمانش است .
ذره بین ها اینجا بسیار قویتر از فرمول های فیزیکیشان عمل می نمایند و اعمالی را رصد می کنند که گاه شخص حتی از ذهنش هم خطور نکرده است !
زندگی برای دیگران در تک تک اعمال مردمان این دیار جاری شده است ،از سکه های زمان عقد گرفته تا نوع پوشش و مدل های ظرف و آشپزخانه و اتومبیل و ...
فقط فوت یکی از بستگان در یک طایفه کافیست تا کلیه برنامه های مسافرت ،ازدواج ،جشن ها و حتی دور هم نشستن های خانوادگی تحت الشعاع قرار گیردو تا ماه ها و بلکه سال ها سایه اش را بر سر اطرافیان بگستراند.
قسمت عمده ای از وقت زنان و مردان این دیار در مجالس فاتحه خوانی می گذردو به سبب افزایش جمعیت و بالتبع آن آمار فوتی ها ،این روند رو به افزایش است.
در اینجا باید هنگام خرید یک لباس از دوست داشتنی هایت بگذری و رنگی را انتخاب کنی که به مذاق همه خوش بیاید و طرحی را بپوشی که منتقدان کمتری تورا از پوشیدن آن نکوهش کنند.
نوع پوشیدن چادر نزد برخی از زنان این دیار مشخص می کند که چندان تمایلی به داشتن آن ندارند و تنها برای رعایت عرف اجتماعی همراهشان است !همانهایی که نصف چادرشان را از پایین تا کرده اند و نصف دیگرش از بالا تا کمرشان آویزان شده !البته ذکر این موضوع نقدی بر تمایل درونی آنهاست و نه خوبی یا بدی چادر،چرا که از رفتار آنها مشخص است که قالب آن را ترجیح نمی دهند.
خودمان را که برانداز کنیم می بینیم بسیاری از رفتار ها ،گفتار ،اعمال ،خرید ها وحتی نگفته هایمان ریشه در نگاه اطرافیان دارد ،اطرافیانی که همیشه هستند و با لنز انتقادشان تک تک حرکات ما را زیر نظر دارند.
شاید وقت آن رسیده که به یک مرد پنجاه ساله که لباس رنگی پوشیده و یا به خانمی چهل ساله که روسری قرمز بر سر کرده ،نگاه تعجب برانگیزی نکنیم و برای همسایه ای که خودرو گرانقیمتی خریداری کرده دنبال منبع دزدی اش نباشیم !
شاید وقت آن رسیده که کمی با خودمان حرف بزنیم ،به دیگران و زندگی شان ،روسری دخترانشان و نحوه خندیدن شوهرانشان کاری نداشته باشیم و در مقابل ایرادات گاه و بیگاه اطرافیان پاسخی منطقی ،محترمانه و بی بازگشت بدهیم .