![](/files/fa/news/1393/12/5/6636_530.jpg)
به گزارش تابناک اصفهان، حاج حسین خرازی را خیلی ها از صورت همیشه خندانش می شناسند، فرمانده ای که گاهش شناختنش برای تازه واردهای جبهه هم سخت بود. حسین ژست های فرماندهان دنیا را نداشت اما ژستهای دنیا برای نابودی اسلام را با حتی در روزهایی که یک آستینش از دست خالی شده بود، به هم ریخت.
داییش تلفن کرد، گفت: "حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشستین؟"
گفتم: "نه. خودش تلفن کرد. گفت: دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می کنه می آد. گفت: شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود."
گفت: " چی رو پانسمان می کنه؟ دستش قطع شده".
همان شب رفتیم یزد، بیمارستان.
به دستش نگاه می کردم. گفتم: " خراش کوچیک! "
خندید...
گفت:
" دستم قطع شده، سرم که قطع نشده"