دست های خالی،خانه های لرزان
کد خبر: ۳۶۶۶۸۷
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۲ 25 January 2017
کوچه های سرد نداری، دیوارهای نیمه فرو ریخته  و فریادهای بی صدای آن هایی که فقط کمی توجه و حمایت می خواهند، همه آن چیزی نیست که در نگاه اول در میان کوچه های باریک و پر فراز و نشیب «اسلام آباد» بجنورد می بینی. اینجا همان قدر که فقر بیداد می کند،  کم توجهی هم بیداد می کند. دیگر فریادهای مادری که نمی خواهد فرزندانش در دام سیاه اعتیاد گرفتار شوند، هم به جایی نمی رسد و او در  سکوت به حال فرزندانش می گرید. حتی زمانی که می خواهد به ما بگوید که در این محله چه خبر است، صدایش را پایین می آورد و در گوشم نجوا می کند که «در یکی ازکوچه ها، 2 معتاد و مواد فروش هستند که گاه و بیگاه به بچه های این منطقه مواد می فروشند و جرأت نمی کنیم به آن ها حرفی بزنیم». بغض او که در سرما یخ زده است، امانش نمی دهد اما به خودش می آید و ادامه می دهد: «بارها اهالی با مأموران تماس گرفته اند و نسبت به حضور این مواد فروشان، آن ها را مطلع کرده اند و البته می آیند و آن ها را دستگیر می کنند اما مدتی بعد آن ها دوباره آزاد و بلای جانمان می شوند». او با ترس و واهمه آرام تر می گوید: بارها برخی معتادان سیم های مخابرات منطقه را به سرقت برده اند اما هیچ یک از همسایگان و اهالی جرات نمی کنند به آن ها نزدیک شوند و اعتراض کنند.
 نشان گمشده شهر
کمی بالاتر از این محدوده «رحمانی» یکی از اهالی منطقه اسلام آباد نفسش از بوی نامطبوع فاضلاب به تنگ آمده است و از این که در این منطقه شبکه فاضلاب اجرا نشده است، اظهار نارضایتی می کند. او می گوید که در این منطقه حتی از جدول گذاری و جوی کشی وسط کوچه ها نیز دریغ شده است و آب باران یا آب ناشی از پساب خانه ها  به ویژه در تابستان ها تا مدت ها در کوچه باقی می ماند و آلودگی را برای اهالی به جا می گذارد. اما این تنها مشکل اینجا نیست. این شهروند از نبود سطل های کوچک و بزرگ جمع آوری زباله در منطقه گلایه زیادی دارد و بیان می کند: رفتگران که صبح های زود منطقه را نظافت می کنند، همه زباله ها را در سر کوچه ها و به ویژه خیابان اصلی منطقه جمع می کنند تا سپس خودروی حمل زباله برسد و آن ها را به داخل خودرو منتقل کنند اما تا زمانی که خودروی حمل زباله برسد همه زباله ها توسط افراد زباله گرد و حیواناتی مانند سگ و گربه وسط خیابان پخش می شود و آلودگی را در منطقه منتشر می کند. البته وی نبود سرویس های حمل و نقل عمومی را در منطقه اسلام آباد از یاد نمی برد و عنوان می کند: در این منطقه اتوبوس برای رفت و آمد اهالی وجود دارد که تا همین خیابان اصلی و ورودی می آید اما از تاکسی در این منطقه خبری نیست. به گفته وی اگر اتفاقی برای اهالی بیفتد یا ناچار باشند از داخل شهر به اینجا بیایند باید هزینه های زیادی برای رفت و آمد پرداخت و هر بار حدود 5 هزار  تومان هزینه کنند.
 کوچه های بی نام
مسیر ورودی منطقه را که به سمت پایین می روم، کوچه ها تنگ تر و شیب آن ها تندتر می شود چنان که هر بار بیم آن می رود که بیفتم. نمی دانم اهالی و کودکان منطقه هنگام یخ زدگی کوچه ها و بارش برف چگونه این مسیرها را طی می کنند. در اواسط مسیر کوچه های تو در تویی هست که هیچ کدام هم نام و نشانی ندارند. تا چشم کار می کند خانه است که برخی از آن ها فرسوده است، برخی دیوارهای کاهگلی و برخی دیگر حتی دیوارهای نیمه افتاده دارد که هر لحظه بیم آن می رود که فرو بریزد. گویا برخی خانه های منطقه در سکوت و دور از چشم مسئولان ساخته شده است که هیچ گونه استحکامی ندارد.
بناهای سست 
شهروندی که به گفته خودش سال های سال است که در منطقه سکونت دارد، از نداشتن مجوز خانه های این منطقه و حمایت نشدن  از سوی دولت گلایه دارد و می گوید: اهالی این منطقه مستضعف هستند و پولی برای ساخت و ساز ندارند و برخی از آن ها مجبور شده اند که خانه های خود را بدون مجوز بسازند و در آن اقامت کنند تا حداقل سرپناهی داشته باشند اما در این زمینه دولت هیچ کمک و حمایتی نمی کند و یا پروانه رایگان نمی دهد.وی که تمایلی به ذکر نامش ندارد، عنوان می کند: بیشتر اهالی این منطقه کارگر هستند و پولی برای ساخت و ساز ندارند از طرفی هزینه های شهرداری هم بسیار بالاست چنان که چندی پیش یکی از اهالی برای گرفتن پروانه ساختمانی به شهرداری رفته بود که حدود 16 تا 20 میلیون تومان هزینه برای صدور پروانه طلب کرده بودند که این  میزان هزینه را اهالی اینجا نمی توانند پرداخت کنند و به همین دلیل به ساخت و ساز غیر مجاز روی می آورند.وی به یکی از دیوارهایی که در حال فرو ریختن است، اشاره می کند و می گوید: دیوارهای بیشتر خانه های منطقه سست و در حال ریزش است که ممکن است باعث به خطر افتادن جان مالکان و رهگذران شود.این حرف ها را حاج «غلامحسین» سالخورده هم تایید می کند و می افزاید: همین دیوارهای رو به روی مغازه ام تا نیمه فرو ریخته و هر آن ممکن است به طور کامل فرو بریزد و فاجعه ای رخ دهد. او هم نداری مردم منطقه را تایید می کند و می گوید: زمین های این منطقه هیچ پیشرفتی نکرده و قیمت آن ها بالا نرفته است تا ساکنان بتوانند خانه های خود را نوسازی کنند. وی که یک بقالی کوچک دارد، عنوان می کند: مردم قدرت خرید ندارند و در آمد چندانی هم ندارند تا بتوانند خانه های مناسب بسازند. البته او هم از اجرا نشدن شبکه فاضلاب در این منطقه بسیار ابراز ناراحتی و ذکر می کند: اهالی ناچار شده اند در خانه هایشان چاه حفر کنند که این چاه ها نیز زود به زود و ماهانه پر می شود و هر بار باید هزینه زیادی برای تخلیه آن بدهند ضمن این که نبود شبکه فاضلاب در منطقه باعث بروز آلودگی های زیادی می شود.گرچه این منطقه چسبیده به شهر و بیخ گوش آن است اما کمتر نشانی از شهر و شهرنشینی در آن دیده می شود، از کوچه های پر از شیب منطقه به سختی بالا می روم تا کم کم از این منطقه و اهالی اش خداحافظی کنم، اما راه را گم کرده ام، هیچ کدام از کوچه ها تابلو و عددی ندارند تا بفهمم از کجا آمده ام و به کجا می روم، کم کم پرچم حسینیه امام صادق(ع) که هنگام آمدن از کنار آن عبور کرده بودم،  از دور هویدا می شود و راه را برایم روشن می سازد. /روزنامه خراسان شمالی

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار