در بقيه موارد آمادهباش که اتفاق واقع شد، چقدر طول کشید به اولین سطح بازآرایی نيروها برسیم؟ رزرو داشتن یعنی آن وقتی كه یک سیستم دائم در آمادهباش نباشد تا وقت ضرورت بتواند خود را برای بالاترین درجه آمادگی جمع و جور کند.
موتور ما دائم روی چهارچرخ لاک است و از این بیشتر آمادهباش مگر ممکن است؟
زندگی در مقطع حساس کنونی دقیقاً یک قرن است ادامه دارد! حالا با زلزله نشد با پراید میمیریم، تفاوتش در جنس جریحهدار شدن نیست در نوع غصهدار شدنهاست...
واقعاً میپرسم در بقیه موارد آمادهباش چقدر به داد هم رسیدیم؟ اينكه میبینید مردم به همه چیز بیتفاوت شدند، چادر زدن بر لبه آتشفشان است!
هرگز نمیشود به کسی که چادر خوابش با گدازه گرم میشود ترس از آفت مذاب را آموخت... مردم ما در لبه مرگ سکونت دارند یعنی زلزله نمیآمد شبشان خالی از حس زندگی میشد!
این زندگی در مرز لهیب التهاب از مردم یک آژیر متحرک ساخته که بوق زدن در گوششان مثل کرنای کرونا مضحک است! نپرسید چرا مردم جدی نمیگیرند! شوخیترین وجه زندگانی یک ایرانی، مرگ است...
یه دیواره یه دیواره که یه عمر آزگاره
اونورش همیشه بن بست این ورش هیچی نداره
یه طرف همه سیاه و یه طرف همه سفیدیم
این طرف ریشه نداریم اون طرف ریشه بریدیم
اگه از دیوار خونه چشممون جدا نمیشد
یه درخت پیر انجیر همه چیز ما نمیشد
بس که زندگی نکردیم وحشت از مردن نداریم
ساعتو جلو کشیدن وقت غم خوردن نداریم
برای اون یه وجب خاک همه دنیامونو دادیم
ما برای بوی گندم خیلی چیزامونو دادیم
هیشکی یادمون نداره خندهی غمو ببینیم
این فقط درد وطن نیست ما تو غربتم همینیم
اینور و اونور دیوار دردمون هنوز همونه
آی شقایق ما جماعت دردمون از خودمونه
تو همه خاطره هامون حق دشمن مرده باد
حتی راه دشمنی رو هیشکی یادمون نداده
یه دیواره یه دیواره که یه عمر آزگاره
اون ورش همیشه بن بست این ورش هیچی نداره
از عذاب این قبیله همه مون از هم بریدیم
حس هم خونی نداریم چون قبیله مونو دیدیم
ما که تو زمزمه هامون هی به داد هم رسیدیم
یکی یادمون بیاره کی به داد هم رسیدیم
تو هجوم این همه حرف هر جوابی یه سقوطه
تو بگو هرچی که می خوای من که سنگرم سکوته
انتهای پیام/*