بار سنگینی از دوشم برداشته شد
خبرنگار از او می پرسد ،آیا خانواده قاتل برای جلب رضایت شما نزد شما ‌آمدند؟ نه حتی برای تسلیت هم نیامدند.
کد خبر: ۸۹۶۱۵
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۲ 06 September 2015
مردی که در سال ٩١ مرتکب قتل شده بود، با رضایت اولیای دم مقتول از چوبه‌دار نجات یافت. حسن مرسل‌پور، رئیس زندان مرکزی بندرعباس، درباره این پرونده به خبرنگار ما گفت: «قتل به خاطر اختلاف مالی به وقوع پیوسته بود. در این پرونده اولیای‌دم خیلی عصبانی بودند، بنابراین به‌خاطر حساسیت موضوع خودم وارد عمل شدم و چند جلسه با آنها برگزار کردیم. البته در تعدادی از جلسات صلح و سازش مدیر کل زندان‌های بندرعباس، دادستان بندرعباس و افرادی دیگر حضور داشتند و در نهایت اولیای دم به احترام ما در روز ولادت امام‌رضا(ع) از قصاص قاتل گذشت کردند». مرسل‌پور گفت: «در دو سال گذشته در مجموع در زندان بندرعباس موفق شدیم برای ١٧ محکوم به قصاص از اولیای دم بخشش بگیریم». «غلام پایون»، پدر ٦٠ ساله مقتول درباره نحوه قتل و دلایل بخشیدن قاتل فرزندش با خبرنگار ما گفت‌وگویی انجام داده است که می‌خوانید. 

ماجرای قتل را توضیح دهید. 
پسرم که علی نام داشت، سه سال پیش در ٣٢ سالگی به ضرب گلوله کشته شد. او با چند نفر اختلاف حساب داشت، روز حادثه آنها او را سوارماشین‌شان کردند و با خودشان بردند. پسرم ٤٠٠ ‌هزار تومان به آنها داد و گفت ٥٠ یا صد ‌هزار تومان را هم بعدا می‌پردازد، اما آنها قبول نکردند و با اسلحه به او شلیک کردند و بعد هم از ساعت پنج بعدازظهر تا شب او را در خیابان چرخاندند. بالاخره ساعت ١٢ شب علی را به بیمارستان بردند. همان موقع با گوشی خود علی به زنش زنگ زدند و گفتند به بیمارستان بیا شوهرت تیر خورده است. وقتی که زنی علی به بیمارستان رفت ٤٠٠ تومان را به او پس دادند و گفتند هرچقدر هم که خرج بیمارستان اضافه شد آنها پرداخت خواهند کرد. 
 شما چطور فهمیدید پسرتان به قتل رسیده است؟ 
به ما زنگ زدند و گفتند او در بیمارستان است. وقتی بالای سر علی رسیدیم هنوز زنده بود، اما زیاد دوام نیاورد و فوت شد، اما قبل از آن به ما گفت چه کسانی با او این کار را کرده‌اند. 
 به کدام قسمت بدن پسرتان شلیک شده بود؟ 
از پشت با تفنگ سر پر به کمرش شلیک شده بود. ٨٧ ساچمه در معده‌اش بود و پزشکان گفتند اگر زنده هم می‌ماند ویلچرنشین می‌شد. یک پسر به اسم عدنان از علی به یادگار مانده است. 
 قاتل بعد از چند روز دستگیر شد و در آن مدت کجا بود؟ 
١٠ روز فراری بود. نمی‌دانم کجا بود. این موقع‌ها خانه اقوام مخفی می‌شوند. 
 چه شد که تصمیم به بخشش گرفتید؟ 
محض رضای خدا. اگر زندگی قاتل را از او می‌گرفتیم بچه ما زنده نمی‌شد البته اصرارهای آقای مرسل‌پور و همکارانشان هم در تغییر نظر من مؤثر بود. 
به‌هرحال خانواده ما داغ‌دار شده بود و دیدم ارزش ندارد او را بکشیم. آب ریخته را نمی‌شود جمع کرد. این قاتل بچه ما را کشته و ما را داغ‌دار کرده بود، اما گفتم پدر و مادرش چه گناهی کردند که باید داغ‌دار شوند. امیدوارم خدا در آن دنیا دستم را بگیرد. 
 آیا شما برای بخشش قاتل شرطی هم در نظر گرفتید؟ 
برای نوه‌ام ١٦٠ ‌میلیون گرفتیم البته این مبلغ از دیه کامل مسلمان هم کمتر است و خبر دارم بعضی‌ها بالای ٥٠٠ تا٦٠٠ ‌میلیون می‌گیرند، اما من نمی‌خواستم کار نشدنی جلوی پای خانواده مقتول بگذارم و این پول را گرفتم تا آینده نوه‌ام تأمین شود. 
 شما چند فرزند دارید؟ 
پنج پسر و دو دختر دارم. بعد فوت همسر اولم من دوباره ازدواج کردم. 
 آیا در خانه با فرزندانتان در مورد بخشش یا قصاص قاتل صحبت می‌شد؟ 
نه، اصلا. من خودم در این مورد تصمیم می‌گیرم و حرف آخر را می‌زنم، حتی با زن پسرم هم صحبت نکردم. ٦٠ سال است کدخدایی کرده‌ام و خرج خانه را خودم می‌دهم این کارها را هم خودم می‌کنم. 
 خودتان درگیری ذهنی در مورد این ماجرا نداشتید؟ 
من تا پارسال خیلی به موضوع فکر می‌کردم حتی تا دو ماه پیش ذهنم مشغول بود قبل از ماه رمضان هم خیلی جوشی بودم و اصلا قصد بخشش نداشتم و می‌گفتم حتما باید قاتل را بکشم، اما در ماه رمضان با خدا راز و نیاز کردم و خشم من فروکش کرد و قاتل را به خاطر پدر و مادرش بخشیدم. 
 آیا خانواده قاتل برای جلب رضایت شما نزد شما ‌آمدند؟ 
نه حتی برای تسلیت هم نیامدند. 
 توصیه شما به خانواده‌هایی که شرایطی مشابه شما دارند و امکان قصاص یا بخشش برایشان وجود دارد چیست؟ 
من از دل آنها خبر ندارم و نمی‌دانم در فکر آنها چه می‌گذرد به‌هرحال ممکن است مقتول تک پسر بوده باشد. هر خانواده‌ای که یک یا دو یا ١٠ پسر ندارد اگر هم داشته باشد بچه‌های دیگر برای آنها فرزند کشته شده نمی‌شود، اما شما قاتل را چه یکی باشد چه صدتا اگر بکشید فرزندتان را که زنده نمی‌کند. وقتی می‌توان با گذشت یک نفر را خوشحال کرد این کار بهتر از قصاص است. 
 خودتان درباره کاری که انجام داده‌اید چه فکر می‌کنید؟ 
کمی راحت‌تر شدم و احساس می‌کنم بار سنگینی از روی دوشم برداشته شده است.

منبع: روزنامه شرق

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار