به گزارش تابناک آذربایجان غربی،یوسف مولایی در نشست ارزیابی وضعیت ایران در دوران پساتحریم که با عنوان"ایران، گفتگو، جهان"در فرهنگسرای جوان ارومیه برگزار شد با بیان مقدمهای به تحلیل سه پرونده حقوقی مطرح درمحاکم بینالمللی میان ایران و امریکا در بیش از سه دهه اخیر پرداخت و دراینباره گفت: در3 مقطع تاریخی معاصر بعد از انقلاب، کشورما درگیر بحثهای حقوق بینالملل با آمریکا بودهاست. اولین مورد موضوع تسخیر لانه جاسوسی بود که با بیانیه الجزایر خاتمه داده شد. از سال 1360 تا به امروز پروندههای دعاوی ایران و آمریکا در دیوان داوری فعال و باز بوده است
وی با ذکر خاطرهای از دوران وکالت خود در وزارت مسکن در اویل دهه شصت گفت: درآن زمان به ما میگفتند که اینجا هم مانند جبهه است و شما درخط مقدم مبارزه قراردارید و باید با همت و غیرت صرفنظر ازامکانات مادی از حقوق ملت ایران دفاع کنید. درقطعنامه 598 که چالش بزرگ حقوقی بود نیز، تیم آقای ظریف هم درگیر این مباحث بودند، بحث کلیدی که در آن زمان علیه ما در جریان بود این بود که میخواستند ایران را بعد از اینکه دشمن را ازخاک خود خارج کرده بود به نوعی مقصر جلوه دهند. حجم زیادی از مقالات به هزینه حزب بعث عراق در خارج منتشر میشد و این یک کار عظیم کارشناسی را میطلبید که چگونه از ادبیات حقوق بینالملل که ظرفیتش برای تحقق عدالت بسیارکمرنگ است درست استفاده شود. در نهایت هم ما نتوانستیم از ظرفیتهای قطعنامههای 598 استفاده لازم را ببریم.
استاد حقوق بینالملل دانشگاه تهران در ادامه افزود: مورد دوم که ما با آمریکا رویارویی و زورآزمایی داشتیم به موضوع شلیک ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی برفراز خلیج فارس مرتبط است. آن زمان ایران در دیوان بین المللی دادگستری طرح دعوا کرد اما در وسط مسیر تشخیص داد که موضوع را با مصالحه خاتمه دهد. موضوع سوم نیز بمباران سکوهای نفتی ایران از سوی آمریکا در زمان جنگ تحمیلی بود که آمریکا سکوهای نفتی ما را مورد حمله قرار میداد، بعد از طرح شکایات، دیوان با ارائه رایی بیشتر مصلحتاندیشانه تا واقعگرایانه، هردو طرف را مقصر دانست تا خسارتی پرداخت نشود.
قدرت عامل تعیین کننده نظام بینالملل
مولائی افزود: بعد از مسائلی که در بالا ذکر شد بزرگترین پرونده که به نظر بنده یک پرونده تاریخی به جهت سوابق دیپلماتیک و پروسهای که طی کرده است تا به این مرحله برسد، پرونده هستهای بود. نحوه حل و فصل مسالمتآمیز این پرونده که استعداد این را داشت تا به یک بحران تبدیل شده و به جنگ ختم شود، اقدام بسیار بزرگ و تاریخی بود.
این استاد دانشگاه تهران افزود: درگذشته هم اگر مردم و اصحاب رسانه از ما سوال میکردند، عرض میکردم که برای حل و فصل موضوع 2 مسیر بیشتر پیش رو نداریم؛ یا فصل ششم منشور سازمان ملل که شورای امنیت همیشه توصیه میکند که از طریق مذاکره، میانجیگری، مراجعه به داوری و نهایتا مراجعه به دیوان دادگستری لاهه موضوع حل و فصل شود و اگر این فرصت از دست برود مسیری جز جنگ دیر یا زود، کوچک یا بزرگ وجود نخواهد داشت.باید ببینیم مذاکرات هستهای کشورمان با 5+1 کشورهای غربی در چه فضایی انجام شد.هیچکدام از کارشناسان دراین فضا انتظار عدالت و تحقق 100 درصدی حقوق یک کشور را ندارند و اصلا جامعه جهانی با ساختاری که دارد چنین اجازهای نمیدهد و همچین ساختاری وجود ندارد.
وی در ادامه اظهارات خود بیان کرد:مسلم است که توقع کارشناسان متناسب با ساختار، تجارب و رویههای حقوق بین المللی خواهد بود. در ساختار نظام بینالملل عنصر قدرت تعیین کنندهترین عامل برای رسیدن به چهارچوب حقوقی برای تعریف الگوی رفتاری کشورهاست. بنابراین قطعنامههای شورای امنیت بنا به متن صریح منشور سازمان ملل درماده 103 ، از همه تعهداتی که دولتها با رضایت خودشان یا با رضایت نسبی به آن میرسند فراترست. به این معنی که در شرایطی که تعارضی بین شورای امنیت و هر معاهده دیگری باشد قطعنامه شورای امنیت لازم الاجراست.
شورای امنیت با منشوری تبعیضآمیز
به گفته وی، شورای امنیت سازمان ملل هم یک نهاد سیاسی است و در یک نهاد سیاسی، سیاسی تصمیم میگیرند، حق و حقوق در آنجا معنی ندارد. 5 قدرت بزرگ، به لحاظ ساختار سازمان ملل و در چهارچوب منشور، ارادهشان قانون و حتی فراتر از قانون است.
مولائی افزود: ما در دورهای، تن میدهیم به اینکه بیانیهای از سوی دبیر کل سازمان ملل که جهت کلی را تعریف میکند از وضعیت پرونده هستهای ایران ابراز نگرانی کند و پشت سر آن چند قطعنامه علیه ایران صادر میشود، که مهمترین آن قطعنامه 1929 است که تحریمهای تسلیحاتی و موشکی در آنجا در سطح گسترده مطرح میشود.
استادیار گروه روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: شما یک ساختاری در اختیار دارید، در این ساختار برای اینکه یک قاعده حقوقی وضع شود باید توازن قدرت بین قدرتمندان وضع شود و در چهارچوب آن توازن قدرت اندک است اما شما بین این دو گزینه حق انتخاب دارید یا باید با تمام تبعیضها عضو جامعه جهانی شوید یا راه دیگر را انتخاب کنید. در چهارچوب این منشور 5 کشور قدرتمند دارای مصونیت مطلق هستند و در نهایت آنها دارای حق وتو هستند تا زمانی که موضوعی علیه خودشان مطرح میشود آنرا وتو کنند. سپس مصونیت تبعی وجود دارد که متعلق به کشورهایی است که این 5 کشور آنرا مورد حمایت قرار میدهند مانند اسرائیل.
باید از انتقادات استقبال کرد اما به شرط آنکه این انتقادات کارشناسی باشد
مولایی با بیان اینکه قطعنامههای شورای امنیت به خصوص در مسائل اقتصادی ما را به تنگی نفس اقتصادی دچار کرد، اظهار کرد: یکی از اتفاقات عجیب دوره تحریمها، سوءاستفاده کشورهایی مانند چین بود که خود را برای ما دوست معرفی میکردند. ما نفت را به شرکت ملی آنها میدادیم، در عوض پولهای ما را چینیها بلوکه میکردند و وقتی ما به آنها مراجعه میکردیم میگفتند که پولها بلوکه هستند و به شما فاینانس میدهیم. 32 میلیارد دلاری که ما در چین داشتیم بهرهای تعلق نمیگرفت اما به 2 میلیارد دلاری که آنها به صورت فاینانس میدادند 8 درصد بهره تعلق میگرفت. ضمن آنکه به علت آنکه ما حق انتخاب نداشتیم کالاهای بیکیفیت را برای ما فرستادند.
استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران ادامه داد: در جامعه بینالملل باید مباحث را از حق به منافع ملی کشید چرا که قابل اندازهگیری کمی و شاخصپذیرست، جامعه جهانی حق را از دیدگاه شما نمیپذیرد چرا که الگو وتعریف خود را از حق دارد. شما میتوانید بگویید قطعنامهها نامشروعست اما نمیتوانید بگویید که غیرقانونی است.
وی افزود: باید از انتقادات استقبال کرد اما به شرط آنکه این انتقادات کارشناسی باشد و البته در جهت منافع ملی نمیشود به هرعنوان منافع ملی را نادیده گرفت. این پرونده نه اینکه ایرادی نداشته باشد، اما در مذاکرات باید انعطافپذیر بود، کل نظام درگیر مذاکره بود و همه مسائل اگر در ریز خود مطرح نمیشود به معنای این نیست که مسائل مدیریت نمیشد و نمیشود. ما حتی احتیاج داریم که در موارد حساس بخش اجتماعی و جامعه مدنی حرکت کنند که در سطح بالای مذاکرات، طرف مقابل کاملا لمس کند که تیم مذاکره کننده تنها نیست و اگر برخی ملاحظات انجام نگیرد، مذاکرات به شکست میانجامد که بخشی از این تاکتیک به درستی اجرا شد.
مولائی اظهار کرد: باید توجه داشت که حتی در این مذاکرات نیز جنگ ما با طرفهای مقابل نابرابر بود. آمریکا کشوری ابرقدرت با تمام تجارب و امکانات سیاسی، رسانهای و حقوقیست اما ما با تمام پیشرفتهایی که در زمینه حقوق و حقوق بینالملل داشتهایم هیچوقت در حد دانشگاههای آنها دانشجو تربیت نکردهایم، هیچ یک از دانشگاههای ما بودجه دانشگاههای آنها را ندارند.
درادامه این نشست فرشاد مومنی، کارشناس اقتصادی درباره فرصتهای پساتحریم گفت: در "دولت گذشته" برای دستیابی به هر واحد رشد اقتصادی در مقایسه با "دولت اصلاحات" 5 برابر دلار نفتی بیشتر هزینه کردهاند. یعنی با بیسابقهترین سطوح تجربه شده فساد و ناکارآمدی کشور دچار شده بود
وی افزود: واقعیت این است که کشور ما در یک نقطه عطف تاریخی شرایط خطیری را تجربه میکند و شرایط پس از تحریم به درستی به عنوان یک نقطه عطف در نظر گرفته شده است.
مومنی همچنین افزود: نقطه عطفی که در تاریخ ایران وجود دارد در بردارنده فرصتها و محدودیتهاییست و اگر ما بتوانیم با نگرش علمی فرصتها و محدودیتها را بشناسیم و بتوانیم سازکارهایی را طراحی کنیم تا از فرصتها استفاده کرد و محدودیتها را محدود کرد امید میرود که گامی به جلو برداشت.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: اما روی دیگر سکه این است که این فرصت هم به مانند بسیاری از فرصتهای تاریخی با قدرنشناسی از دست برود و اگر این امر اتفاق بیفتد این نیست که فقط از یک فرصت استفاده نکرده باشیم. به بیان اقتصادی با توجه به شرایط خطیر کشور هزینه غفلت از این شرایط برای ما میتواند بسیار سنگین باشد.شاید مسائل اقتصادی ملموستر باشد و ما بتوانیم با کمک هم تصویر دقیقتری را با هم در میان بگذاریم؛ به این امید که از ظرفیتهای جامعه برای بهتر کردن اوضاع کشور استفاده کنیم.
نقطهای عطف با دو روی سکه
استاد گروه برنامهریزی و توسعه دانشگاه علامه طباطبایی با اینکه این نقطه عطف دو وجه دارد، اظهار کرد: به لحاظ تاریخی یک مسالهای وجود دارد که در چنین نشستهایی به شکل بایستهای نمیتوانیم درباره جزئیات آن بحث کنیم و فقط میتوانیم برای مطالعه و تفکر درباره موضوع به طرح مساله بپردازیم. کسانی از بین متفکران معاصر هستند که مساله تداوم توسعه نیافتگی را با مفهوم بلاتکلیفی صورتبندی کردهاند که مفهوم بسیار سرنوشتسازیست.اگر به تاریخ بنگریم میبینیم شرایط بلاتکلیفی بسیار هزینهبر است چرا که تمام هزینههای دو سناریوی رقیب پرداخته میشود بدون آنکه از دستاوردهای آن استفاده شود.
مومنی با ذکر مثالی خاطرنشان کرد: به لحاظ تاریخی، تجربه دوره قاجار را در ایران با عنوان " رشد اقتصادی در شرایط نیمه استعماری" صورت بندی مفهومی ونظری کردهاند. در شرایط نیمه استعماری یعنی همان بلاتکلیفی، چون در دوره قاجار تمام هزینههای کشور مستقل پرداخت میشد اما از ظرفیتهای کشورمستقل محروم بودهایم.در همان دوره تمام هزینههای کشور مستقل را بدون استفاده از فرصتهای کشور مستقل پرداخت کردهایم. در شرایط کنونی باید بسیار هوشیار باشیم که در معرض بلاتکلیفی قرار نگیریم.
وی تصریح کرد: از موضع کارشناسی خودم که بیش از 3 دهه است در توسعه ایران کار میکنم، زحمات تیم دیپلماسی را یک گام بزرگ میدانم اما این توافق به اعتبار آن ریشههای تاریخی نهادهای پشتیبان از بلاتکلیفی در ایران، میتواند یک خطر جدی باشد و آن خطر این است که کیفیت زندگی مردم ایران و توان رقابتی اقتصاد ایران تفاوتی با گذشته نداشته باشد.
امکان دچار شدن جامعه به سرشکستگی مفهومی
مومنی گفت: اگر هوشمندیهای لازم وجود نداشته باشد و در این شرایط گیر کنیم جامعه ایران دچار سرشکستگی مفهومی و نظری میشود که میتواند هزینههای غیر قابل جبرانی داشته باشد و این مساله یک گروه خاص به عنوان هیئت وزیران یا نمایندگان مجلس نیست و یک مساله ملی است.
وی گفت: در ارزیابیهایی که از ایران و تجربه توسعه آن در قرن 20 انجام گرفته است، گفته میشود که ایران در این حوزه یک نمونه منحصر به فرد است و شاید 2 کشور دیگر مانند آن وجود داشته باشد که در قرن 20، در ربع اول قرن و در ربع پایانی و در سالهای میانی قرن 20 فراگیرترین بخشهای توسعهخواهی را رقم زدهاند و این 3 تلاش فراگیر دستاوردهای مقطعی خارق العادهای را داشت اما استمرار پیدا نکرد. سپس ارزیابی تحلیلی کردهاند که چرا وقتی مردم ایران با جان دل و با فراگیرترین حالت ممکن تلاشهایی را انجام میدهند در روی اهدافشان نمیتوانند بایستند.
حس ملی
استاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: مهمترین و فراگیرترین مسالهای که به عنوان توضیح اینکه چرا فرصت تاریخی مشروطیت از دست رفت اینگونه عنوان میشود که مشروطیت قربانی یک نقص بزرگ در جامعه شد و آنهم فقدان حس ملی بود. در آن دوران ملاحظات فرقهای بر منافع ملی غلبه کرد.
وی در ادامه افزود: آن چیزی که در این توافق به نظرم عنصر گوهری توافق است؛ حس ملی بود که احساس شد. معنای این جملات آن است که اگر همگان در تلاش خود باید به دور از تمام ملاحظات شخصی به ایران فکر کنند.
فصل الخطاب بودن علم
مومنی گفت: اگر در این مقطع و در طراحیهای آینده کشور علم فصل الخطاب باشد از این بزنگاه تاریخی با حداکثر دستاورد خارج خواهیم شد. لازمه فصل الخطاب بودن علم این است یک تصویر شفاف از وضع موجود و گذشته داشته باشیم.
این استاد دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه اظهارات خود بیان کرد: یکی از ویژگیهای جامعه توسعه نیافته این است که توان رو به رو شدن با واقعیت را ندارد. در حال حاضر بسیاری از کارشناسان ما در کشور اظهارنظر نمیکنند چرا که واهمه آنرا دارند افرادی از این سخنان در جهت منافع شخصی و جناحی خود از آن استفاده کنند و جامعه از فهم اینکه در کجا هستیم محروم مانده است.
وی ادامه داد: هیچ جامعهای را نمیتوانید پیدا کنید که اگر یک وقوف عالمانه به واقعیتهایش نداشته باشد در مسیررشد قرار بگیرد. اگر به پزشک مراجعه کنید وی ابتدا معاینه میکند و این معاینه یعنی ارایه یک تصویر از واقعیت موجود، بعد از معاینه مقام مشاهده و بعد از نوبت به مقام تحلیل میرسد یعنی مشاهده را در رو به روی چشم خود قرار دهیم و بعد به روش علمی تحلیل کنیم که چه چیزی به چه چیزی مربوط است.
نگاهی به وضعیت گذشته
فرشاد مومنی گفت: در فاصله سالهای 1383 تا 1390 یعنی قبل از تحریمهای گسترده و فراگیر، ایران در بین کشورهای دنیا چیزی نزدیک به 60 رتبه به سمت کشورهایی با بدترین وضعیت فساد مالی سقوط کرده است. ابتدا باید این مشاهده را انجام دهیم و سپس باید تحلیل کنیم.
این استاد اقتصاد دانشگاه افزود: در دولت قبلی وقتی این واقعیت از سوی کارشناسان عنوان میشد که فساد مشروعیتزدا است و در جامعه اختلال هنجاری ایجاد میکند و لقمههای حرام به سر سفرهها میرود، واکنش آنها این بود که موسساتی که این ادعا را دارند موسسات صهیونیستی و امپریالیستی هستند و خودشان را از دیدن واقعیت محروم میکردند و دیدید که در نهایت چه سقوطی اتفاق افتاد. بنابراین وقتی نتوانیم بفهیمیم که چرا گستره و عمق فساد به این اندازه افزایش پیدا کرده به فکر چاره هم نمیافتیم.
مومنی با بیان اینکه در مهر سال 92 مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی گزارشی را منتشر کرده است، گفت: به اعتقاد بنده این گزارش یک سند تاریخی است امام متاسفانه بسیاری از مردم ما از وجود این سند ناآگاهند. در دوره سالهای 1384 تا 1392 برای دستیابی به هر یک واحد رشد اقتصادی در مقایسه با 8 ساله قبل 5 برابر دلار نفتی بیشتر هزینه کردهاند. یعنی دورهای 8 ساله و با بیسابقهترین سطوح تجربه شده فساد و ناکارآمدی. فساد و ناکارآمدی دوقلوهای به هم چسبیده هستند و اینها باعث میشود که کیفیت زندگی مردم، محیط زیست و توان رقابت اقتصاد ملی سقوط کند.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی اظهار کرد: اگر بخواهیم از فرصتهای پسا تحریم استفاده کنیم باید به روش علمی بگوییم که چه کارهایی کردهایم؟ به طور مثال در دوره 84 تا 92 که از نظر گستره فساد و ناکارآمد در تاریخ اقتصادی 50 سال اخیر رکورد زدهایم.
مومنی ادامه داد: اگر نفهمیم کدام یک از جهتگیریها و اقدامات ما سبب مشکل شده است نمی توانیم مشکل را حل کنیم. از سال 89 تا 92 تعداد بنگاههای تولیدی مشکلدار در ایران 5 / 7 برابر شد. این مقام توصیف است اما مهمتر از آن باید در مقام تحلیل آنرا بررسی کرد. خیلی تکان دهنده است که که تحلیل کنیم چه اتفاقی در دولت قبل افتادهاست. باید به صورت علمی تحلیل شود که در سیاستهای سهام عدالت، مسکن مهر و پرداخت یارانه با چه استراتژی طراحی و اجرا شد.