شهرها، بیشتر از گذشته در اقتصاد جهان نقشی اساسی ایفا میکنند و سبب افزایش ثروت ملتها میگردند. نوآوری در سیاستهای مربوط به تولید در شهرها بیشتر از نهادهای دولتی، اتحادیه اروپا و یا حتی سازمان ملل متحد است. هر چقدر این سیاستگذاریها با آرای مردم نزدیکتر باشد، انعطاف پذیرتر و عملیتر خواهند بود. شهرها بهتر از اقوام و ملل از هم تقلید میکنند و با وضع موجود وفق پیدا میکنند.
رقابت بین شهرها بستگی به میزان تولیدات آن شهر، توانایی آن در ایجاد رشد پایدار اقتصادی و آبادانی آن است. در این تحقیق از اطلاعات 33 شهر مختلف جهان استفاده شده است. برخی از این شهرها موفق بوده اند، برخی در حال پیمودن گامهای توسعه هستند و بعضی نیز شکست خورده اند.
شهری شدن یک روند عظیمیست که به شدت به رقابت شهرها مربوط است. فضا و جمعیت شهری نسبت به گذشته رشد فزایندهای داشتهاند. در سال 2010 برای اولین بار در تاریخ، جمعیت شهرها بیشتر از روستاها شد. امروزه شهرها مسئول تولید 80 درصد از تولید ناخالص ملی جهان هستند. بر اساس آمار سازمان ملل متحد، تا سال 2050 حدود 2.4 میلیارد نفر به این جمعیت شهری اضافه خواهند شد.
رشد سریع شهری روندی غیر غربی دارد: 94 درصد از افرادی که در دهههای آینده اقدام به مهاجرت میکنند از کشورهای در حال توسعه آمدهاند. طبق آمار موسسه جهانی مککینزی، تعداد 443 شهر از کشورهای در حال توسعه مسئول تقریبا نیمی از رشد تولید ناخالص ملی و 18 درصد از رشد ناخالص ملی هستند. این شهرها دارای یک میلیارد مصرف کننده طبقه متوسط میباشند.
پس بنابراین درسهایی که شهرها باید در رقابت بدانند چیست. آنچه در ذیل آمده پنج نکته ضروری در رشد شهرها و رقابت بین آنهاست:
1. به چارچوب تصمیمگیری شهری و افزایش نهادهای قدرت بیاندیشید.
رهبری و بینش برای مدیران شهری ضروریست. این چارچوب باید آینده آن شهر را به خوبی رصد کند و سیاستی عملی برای نیل به اهداف داشته باشد. کشور سنگاپور به تدریج دست به افزایش تدریجی نهادهای قدرت از طریق توسعه مرحلهای کرده است. شهرها همچنین باید به دنبال فرصتها نیز باشند تا بتوانند اصلاحات اساس در شهرشان ایجاد کنند. این دقیقا اتفاقی بود که برای سنگاپور هنگام جدا شدن از مالزی در سال 1965 اتفاق افتاد.
2. به ساخت چارچوبی قانونی برای ایجاد تحول در کسب و کار بیاندیشید.
قوانین مالیاتی ساده و پایدار، ایجاد بازار کار منعطف، سیاست باز در خصوص سرمایه گذاری خارجی و تجارتی، ایجاد قاعدهای شفاف در حوزه کسبوکار، همه اینها از ارکان اساسی در سطوح شهری و مدیریتی هستند. هر یک از شهرها باید قوانین اقتصادی خود را وضع کنند و تا آنجا که میتوانند به روابط جهانی نیز بیاندیشند. مثال های بارز شهرهای موفق میتواند دبی، حیدرآباد و احمدآباد (هند) و نینگبو (چین) باشد.
3. به زیرساختهای فیزیکی شهرها بیاندیشید.
شهرها نیازمند طراحی و رشد طبیعی هستند. بدین منظور باید زیرساختهای طبیعی شهری تغییر کنند. شهر منهتن مثال بارز ایجاد توسعه طبیعی شهریست. ایجاد تراکم شهری در کل بهتر از ایجاد حاشیه نشینیست. هونگ کونک و سنگاپور هر دو از مثالهای خوب مدیریت تراکم هستند.
4. به سرمایههای اجتماعی بیاندیشید
سرمایه های اجتماعی شهرتان را دریابید. آموزش میتواند یکی از مهمترین سرمایههای شهرتان باشد. شهرهای ایالات متحده مانند بوستون، پیترزبورگ و سن لوییس در زمینه آموزش سرمایهگذاری زیادی کردهاند. بعد از آموزش، شهرها باید زیرساختهای دیجیتال را بهبود بخشند تا بتوانند هر یک از افراد جامعه را باسوادتر سازند. در ضمن افزایش سطح رفاه و زندگی برای شهرهایی با درآمد بالا نیز ضروریست. شهر کورتیبا (برزیل)، بوسان (کره جنوبی) و لایپزیک (آلمان) میتوانند مثالهای خوبی باشند.
شهرهای موفق شهرهایی هستند که انعطاف پذیرند و خود را بر اساس شرایط هماهنگ میسازند. ایجاد اولویتهای مناسب نیازمند هماهنگ سازی با شرایط جدید است. قطعا اولویت های شهرهای مدرن با آنهایی که در حال پیشرفت هستند متفاوت خواهد بود.
5. به ایجاد اصلاحات در مدیریت شهری بیاندیشید
ایجاد اصلاحات در مدیریت شهری بسیار ملموستر از سطح ملیست و روند شهری این اصلاحات را ناگزیر مینماید. شهرها باید از فرصتها استفاده کرده و خود از اصلاحات استقبال نمایند و بدان شتاب بخشند.
مترجم: محسن راعی / روابط عمومی شهرداری کرج